پرستار ای که بر بالین بیماری پرستار
پرستار ای که درمان را علمداری پرستار
پرستار ای کلامت قوّت دلهای بیمار
انیس خلوت دلها به گفتاری پرستار
توئی همصحبت و همراز و هم غمخوار بیمار
تو ستّاری و هم محرم به اسراری پرستار
پرستار ای نگاهت چون طلوع صبح صادق
چو مهر عالمی، نوری، پدیداری پرستار
پرستار ای وجودت شمع ظلمت سوز بیمار
فروغ مشعل امداد و ایثاری پرستار
سپیدی حرمت راه و نشان عشق و پاکی
تو در باغ سپیدی ها، سپیداری پرستار
همی لطفت سلامت آرَد و آرامش روح
تو مصداق شفا با علم و رفتاری پرستار
پرستاری بود شغلی شریف و هم عبادت
به عهد پاک و سوگندت وفاداری پرستار
تو درد بی حد و زخم و غمی در سینه داری
تو از درد دل تنها خبر داری پرستار
به روز و شب به هر ساعت نیاری خم به ابرو
شفای قلب بیماران به کرداری پرستار
پرستار ای حضورت مرهم آلام بیمار
دوای زخم مصدومان و تیماری پرستار
نیابی گرچه در دنیا وفا و عزّ و شوکت
به عشق خدمت و رأفت گرفتاری پرستار
بود روزت مبارک با صفای نام زینب
چو زینب راه احسان را جلوداری پرستار
چه گویم از صفات شغل و در وصف مقامت
خدا را بیش از این ما را سزاواری پرستار
سروده: مجتبی عندليب