مرحله ششم – ارزشیابی :
آخرین بخش از یک چرخه آموزشی ارزشیابی دوره آموزشی است که فعالیت هایی را که با هدف تعیین دستاوردهای برنامه انجام می شود در بر می گیرد . در حقیقت ارزشیابی میزان دستیابی به اهداف را نشان می دهد. فرایندی است که در تمامی مراحل آموزش( اعم از قبل، حین و بعد از آن) جریان دارد و بایستی به طور مداوم تا تحقق کامل هدف های برنامه آموزشی صورت پذیرد .
برنامه آموزشی باید دو خصلت آموزشی مهم داشته باشد:
- باید مقرون بصرفه باشد :
- از امکانات موجود به نحو شایسته استفاده شود
- باید برنامه درست اجرا شود
- باید اثر بخش باشد :
- باید اهداف از پیش تعیین شده تحقق پیدا کند
مزایای ارزشیابی :
- اطمینان دست اندر کاران از انجام صحیح وظیفه
- تشویق فراگیر به یادگیری بیشتر مطالب
- مشخص نمودن نقاط ضعف و اصلاح روش ها
چه وقت ارزشیابی می کنیم ؟
الف) قبل از آغاز آموزش : ناظر برتشخیص و تعیین اولویتهای آموزشی بر اساس مسائل و مشکلات است (ارزشیابی تشخیصی)
ب) در حین آموزش : ناظر بر شناسایی انحرافات و سنجش میزان حرکت صحیح در مسیر از پیش تعیین شده است ( ارزشیابی تکوینی، فرآیندی)
ج) در پایان آموزش : ناظر بر سنجش و قضاوت در خصوص اثر بخشی و میزان موفقیت دوره های آموزشی و تعیین میزان رسیدن به هدفهای ویژه رفتاری (ارزشیابی اثرات آنی)
د) ارزشیابی میان مدت و بلند مدت اثر برنامه : برای سنجش اثر واقعی برنامه (ارزشیابی نتایج ،پیگیری)
انواع ارزشیابی:
الف) ارزشیابی تشخیصی (آغازی )
ب) ارزشیابی حین تدریس ( تکوینی)
ج) ارزشیابی پایانی( تراکمی)
د) ارزشیابی برنامه( پیگیری)
الف ) ارزشیابی تشخیصی :
فعالیت آموزشی از ارزشیابی تشخیصی آغاز می شود . انواع مختلف آزمون های ورودی که برای شروع دوره های مختلف آموزشی و نیز انتخاب افراد برای مشاغل مختلف به کار می روند نیز نمونه هایی از همین نوع ارزشیابی هستند. این ارزشیابی به منظور تعیین سطح اطلاعات و مهارت های ورودی افراد به کاربرده می شود.
در مجموع حاصل انجام ارزشیابی تشخیصی ، گرد آوری اطلاعاتی در زمینه نقطه شروع تدریس و موقعیت فراگیران نسبت به هدف های آموزشی است. بنابراین، ارزشیابی تشخیصی در موارد زیر به کاربرده می شود ووظایف زیر را به عهده دارد:
الف: تشخیص فراگیرانی که توانایی های لازم برای ورود به بحث جدید را ندارند.
ب: تشخیص فراگیرانی که در مطالب درسی دچار اشکال هستند.
ج: تشخیص مشکلات و نقاط ضعف فراگیران در یادگیری.
ب) ارزشیابی حین تدریس( تکوینی ) :
ارزشیابی تکوینی که از آن با عناوین دیگری مانند ارزشیابی مرحله ای نیز یاد شده است؛ معمولا در حین آموزش و تدریس به کار می رود. همانطور که از عنوان آن پیداست، زمانی به اجرا در می آید که فعالیت های آموزشی هنوز جریان دارد و یادگیری دانش آموزان در حال تکوین یا شکل گیری است.
معمولا تحقق هدف های آموزشی یا تغییر در رفتار ، به تدریج و به مرور زمان امکان پذیر می شود. به این دلیل، مربی ناگزیر است تا تحقق کامل هدف های آموزشی اهداف هر بخش را – که تحت عنوان هدف های جزئی طبقه بندی می شوند-در فاصله زمانی معینی، متناسب با توانایی ها و ویژگی های دانش آموزان ارزشیابی نماید. بنابر این منظور اصلی از اجرای ارزشیابی تکوینی ، پی بردن به میزان دانش، نگرش و مهارت های فراگیر در قسمت های خاصی از درس و تعیین آن قسمت هایی است که دانش آموزان در آنها مهارت کافی نیافته اند.
ج) ارزشیابی پایانی ( تراکمی) :
در پایان آموزش و تدریس برای اینکه بینیم آیا تغییرات مورد نظر در رفتار یادگیرندگان ایجاد شده است یا خیر، همچنین نتیجه نهایی فعالیت های خود و فراگیر را تعیین کنیم، باید ارزشیابی صورت گیرد. این نوع ارزشیابی ، ارزشیابی تراکمی یا پایانی است که معمولاً بااستفاده از “آزمون” انجام می شود. منظور اصلی از اجرای ارزشیابی پایانی، کسب اطلاع از کم و کیف نتایج مورد انتظار یا هدف های آموزشی درس است.ارزشیابی پایانی مطالب آموزشی را ارزیابی می کند و معمولاً ناظر بر ارزشیابی هدف های نهایی آموزش است. بنابراین ارتباط بسیار نزدیکی بین هدف های آموزشی و ارزشیابی پایانی وجود دارد، به نحوی که از هر هدف آموزشی معمولا می توان چندین سوال از سوالات آزمون ارزشیابی پایانی را استخراج نمود. همانطور که برای اندازه گیری و ارزشیابی ویژگی هایی مانند قد، وزن، شنوایی، بینایی و … احتیاج به ابزارهایی داریم، برای اندازه گیری یادگیری فراگیران از طریق مشاهده، مصاحبه و پرسش نامه می توان به میزان دستیابی فراگیران به هدف های آموزشی پی برد.
د) ارزشیابی برنامه:
این نوع ارزشیابی متوجه نحوه طراحی و اجرای برنامه آموزشی در تحقق اهداف برنامه است. این جنبه ارزشیابی بر اصلاح و بهبود برنامه تاکید می کند و کامل ترین نوع ارزشیابی است.
مشکلات تندرستی یا بیماریها معلول عوامل فردی یا محیطی هستند. عوامل فردی به دو گروه رفتاری و بیولوژیک ، و عوامل محیطی به بیولوژیک، فیزیکی و شیمیایی تقسیم می شوند. این عوامل از طریق ایجاد تغییرات بیولوژیک و/یا روانی منجر به ناتوانی و / یا مرگ در فرد می شوند. بنا بر این منطق طراحی برنامه های تندرستی بازگرداندن این تغییرات یا جلوگیری از پیدایش آنان از طریق تغییر عوامل فردی و محیطی ایجاد کننده مشکلات تندرستی است. به بیان دیگر نظام تندرستی از طریق ایجاد تغییر در فرد یا محیط اطراف او نسبت به حل مشکلات تندرستی، یا انجام ماموریت خود، اقدام میکند.
ارتقای سلامت (Health Promotion):
موضوع « ارتقای سلامت » امروزه به عنوان یک مفهوم کلیدی در راستای توسعه جوامع به حساب می آید چرا که انسان سالم محور توسعه پایدار محسوب می شود و سلامتی نیز ابعاد گسترده ای نظیر سلامتی جسمی ، روانی ، اجتماعی و معنوی را در بر می گیرد.
ارتقای سلامت ترکیبی از فعالیت های ساختاری ، اقتصادی ، محیطی و آموزشی است که به همراه تجارب یادگیری تسهیل کننده منجر به اتخاذ داوطلبانه رفتارهای سالم و بدون خطر می گردد.
– ارتقاء سلامت به مفهوم توانمند سازی مـــــــردم در شناخت عوامل تاثیرگذار بر سلامت فردی و اجتماعی و تصمیم گیری صحیح در انتخاب رفتارهای بهداشتی و در نتیجه رعایت شیوه زندگی سالم می باشد. به عبارت دیگر ارتقاء سلامت به مفهوم فرآیند قادر سازی مــردم در جهت افزایش کنترل آنها بر تعیین کننده های سلامت و از آن طریق بهبود سلامت است.
بدیهی است نیل به این هدف نیاز به همکاری و مشارکت گسترده کلیه سازمان ها و نهادهای اجتماعی و هم چنین مشارکت مردم است . مشارکت در ارتقای سلامت ، فرآیندی است که در آن اعضای یک جامعه نیازهای سلامتیشان را تعیین کنند ؛ توجه نمایند که چگونه می توانند با این نیازها روبرو شوند ؛ بطور گروهی در مورد اولویت هایشان تصمیم بگیرند و با هم برای نیل به اهداف طراحی شده بر اساس حمایت مقتضی کار کنند .
بازاریابی اجتماعی و ارتقای سلامت دیدگاهی نوین در اصلاح رفتار بهداشتی:
در سال ۱۹۵۲ اندیشمندی به نام” وایبه” یک سئوال انقلابی مطرح کرد که پاسخ به آن سال ها بعد به پایه گذاری”بازاریابی اجتماعی”منجر شد. او پرسید:”چرا نتوانیم برادری را هم مثل صابون به مردم بفروشیم؟!” او با بررسی چهار بسیج همگانی نتیجه گرفت که: “با کمک فنون بازاریابی می توان یک موضوع اجتماعی را به مخاطبین فروخت”.
بازاریابی اجتماعی برای اولین بار در سالهای ابتدایی دهه هفتاد توسط”فیلیپ کاتلر”مطرح شد. او به همراه “جرالد زالتمن” با ترکیب مفاهیم مربوط به تغییرات اجتماعی و بازاریابی تجاری و فنون تبلیغات این بحث مهم را پایه گذاری کرد وبه این ترتیب نظر دانشمندان و صاحبنظران علوم رفتاری و اجتماعی رابه خود جلب نمود.
کاتلر تاکید داشت که بسیج همگانی برای ایجاد تغییرات اجتماعی پدیده جدیدی نیست و نمونه های آن دریونان وروم باستان(در جریان آزادسازی بردگان) ودر اروپای دوران انقلاب صنعتی (در جریان آزادی زندانیان ،اعطای حقوق زنان و جلوگیری از بکارگماردن کودکان در کارخانجات صنعتی ) قابل مشاهده است.
آنان پی بردند که می توان از اصول بازاریابی اجتماعی (که برای فروش محصولات به مشتریان بکار می رود) برای فروش ایده ها ،نگرش ها و رفتارها به جامعه استفاده کرد.
در طی سه دهه ای که از عمر این بحث می گذرد، پیشرفت های قابل ملاحظه ای در حوزه بازاریابی اجتماعی رخ داده است که باعث شده این رویکرد در عرصه علوم اجتماعی جدی تر گرفته شود.. در حال حاضراز این دیدگاه به عنوان” فرآیندی برنامه ریزی شده برای تاثیر گذاری روی رفتار اختیاری گروه مخاطب جهت نیل به یک هدف اجتماعی” یاد می شود.
در این میان فعالان عرصه سلامت از اواسط دهه هشتاد میلادی به طور جدی وارد این حوزه شدند و” ریچارد مانوف” در سال ۱۹۸۵ با ذکر جزئیات استفاده از دیدگاه بازاریابی اجتماعی در حوزه سلامت از آن به عنوان “رویکردی منظم و سازمان دهی شده برای ارتقای سلامت عمومی و ارتباطات ” یادکرد.
آشنایی آموزش دهندگان سلامت و صاحبنظران ارتقای سلامت کشور با مفاهیم اساسی بازاریابی اجتماعی و کاربرد آن در حوزه سلامت می تواند بابی جدید و تاثیرگذار درپیش روی تامین، حفظ و ارتقای سلامت جامعه باز نماید.
هدف بازاریابی اجتماعی اصلاح نگرش گروه مخاطب است تا پایه گذار تغییر رفتار او برای حفظ سلامت فرد و جامعه گردد.
مهمترین مسئولیت بازاریابان اجتماعی در حوزه سلامت ، اطمینان از این است که آنچه که در نهایت در شکل مداخله بیان می شود ، نیازها و خواسته های مرتبط با سلامت را در مشتری برآورده می سازد.
مراحل انجام یک برنامه بازاریابی اجتماعی در حوزه سلامت :
آشنایی با مدل اسمارت در بازاریابی اجتماعی (SMART) :
در این مدل که در آن از بازاریابی اجتماعی به عنوان ابزاری برای اصلاح رفتار جامعه در حوزه سلامت کمک گرفته می شود، مراحل زیر تعریف شده است:
۱) برنامه ریزی مقدماتی :
– تعریف یک مشکل بهداشتی و بیان آن با اصطلاحات رفتاری
– تعیین اهداف
– تنظیم برنامه مقدماتی برای ارزشیابی
– تعیین هزینه های پروژه
۲) تحلیل مشتری :
– تقسیم بندی و تعریف جمعیت واجد شرایط
– تعریف روش های پژوهش رسمی
– تعریف نیازها ، خواسته ها و ترجیحات مشتری
– تولید ایده های اولیه برای مداخلات و استراتژی های ارتباطی در اولویت
۳) تحلیل بازار :
– ساخت و تعریف آمیزه بازاریابی
– ارزیابی بازار برای شناخت رقبا (رفتارها،پیام ها و برنامه ها و…)شرکا و سیستم های حمایتی و منابع
۴) تحلیل کانال ها :
– شناسایی کانال های ارتباطی مناسب
– تعیین چگونگی استفاده از این کانال ها
– ارزیابی انتخاب های توزیع
– تعریف قوانین ارتباطی برای شرکای برنامه
۵) تولید مداخلات،مواد و پیش آزمون ها :
– تولید مداخلات و مواد با استفاده از اطلاعات جمع آوری شده از تحلیل مشتری
– ادغام آمیزه بازاریابی در یک استراتژی که بتواند ارائه دهنده یک محصول مرغوب و مبادله مطلوب باشد.
– پیش آزمون و بازبینی برنامه ها
۶) مداخله :
– ایجاد ارتباط با شرکا و شفاف کردن تضادها
– فعال کردن استراتژی ارتباطی و توزیع ان
– مستند کردن روش ها و پیشرفت ها در یک چارچوب سازمانی
– بازبینی برنامه
۷) ارزشیابی :
– ارزیابی میزان دریافت برنامه توسط گروه مخاطب
– ارزیابی نتیجه برنامه روی مخاطبین و بازبینی برنامه در صئرت نیاز
– اطمینان از این که اجرای برنامه تداوم دارد
– تحلیل تغییرات در گروه مخاطب
آمیزه بازاریابی :
مجموعه ای از ابزارهای قابل کنترل بازاریابی که باترکیب آنها، امکان پاسخگویی به بازار هدف و گروه مخاطب به وجود می آید “آمیزه بازاریابی” نام دارد . به عبارت دیگر آمیزه بازاریابی در برگیرنده کلیه اقداماتی است که تولیدکننده محصول یا ارائه دهنده خدمت انجام می دهد تا بر بازارتقاضای محصول یا خدمت مورد نظر اثر گذارد. آمیزه بازاریابی دارای اجزایی است که در سطور آتی به شرح آنها خواهیم پرداخت:
۱) محصول(یا خدمت): کالاها یا خدمات چیزی است که به بازار مورد نظر عرضه می شود تا نیازیا خواسته ای از مشتری را تامین نماید . محصول می تواند یک پدیده فیزیکی و قابل لمس و یا خدمت، فعالیت یا ایده ای غیر قابل لمس باشد.
گروه مخاطب باید در ابتدا آگاه شوند که مشکلی وجود دارد و محصول (یا خدمت)مورد نظر راه حل مناسبی برای آن مشکل است . تا آنگاه برای اصلاح رفتار خود در جهت استفاده از آن محصول یا خدمت قدم بردارند. در نتیجه بازاریابان اجتماعی نیاز به برنامه ریزانی خواهند داشت که با انجام پژوهش های مناسب بتوانند زمینه تولیدمحصولات و خدماتی فراهم کنند که برای جامعه مورد نظر قابل پذیرش باشند .
مهمترین نکته در مورد این بخش از آمیزه بازاریابی این است که مشتری باید قادر باشد محصول را به خوبی بشناسد و آن را برای استفاده ساده و آسان بیابد تا در این حالت به سوی استفاده از آن جلب شود.
۲) قیمت: آنچه که مشتری می پردازد تا محصول مورد نظرش را بدست آورد، قیمت نام دارد قیمت یک محصول ممکن است پول باشد و یا ممکن است عوامل دیگری مانند صرف زمان، انجام سعی و تلاش و یا حتی بروز اضطراب و نگرانی درخریدار باشد . برای این که استقبال از یک محصول یا خدمت افزایش یابد باید قیمت محصول از منافع حاصل از آن کمتر باشد. البته باید توجه داشت که پایین بودن قیمت (مانند ارائه رایگان بعضی از خدمات و محصولات) ممکن است در ذهن مشتری کیفیت پایین محصول را تداعی کند و برعکس قیمت خیلی بالا هم تمایل مشتری را برای استفاده از آن کاهش دهد .در صورتی که قیمت محصول یا خدمت بالا و سطح درآمد مشتری پایین باشد،تقاضای محصول پایین خواهد آمد.
۳) مکان(توزیع): مسیری که با کمک آن محصول یا خدمت به دست مشتری می رسد، به عبارت دیگر فعالیت هایی که انجام می شود تا محصول یا خدمت مورد نظردر دسترس مشتریان قرار گیرد، قسمت سوم آمیزه بازاریابی است .
در مورد یک محصول قابل لمس، مصداق مکان سیستم توزیع است در حالی که در یک محصول یا خدمت غیرقابل لمس، کانال هایی که از طریق آنها اطلاعات و آموزش به مشتریان می رسد، مکان را شامل می شود
۴) ترویج: این بخش از آمیزه بازاریابی را گاه به اشتباه معادل کل بازاریابی اجتماعی می دانند. در حالی که چنین برداشتی درست نیست . ترویج تنها بخشی از آمیزه بازاریابی است و شامل استفاده از مجموعه تبلیغات، روابط عمومی، حمایت های رسانه ای، ارتباط فردی وفعالیت هایی از این قبیل است که محورآن خلق نیاز و تداوم آن برای مصرف محصول یا خدمت توسط مشتری است .
برای ترویج یک محصول باید کانال های اطلاع رسانی مناسب انتخاب شوند و عناصرمهمی چون تازگی و شگفت انگیزی مدنظر قرار گیرد تا تاثیر آن بیشتر شود .
ترویج شامل فعالیت هایی است که ارائه دهنده خدمت یا تولیدکننده محصول انجام می دهدتا بتواند در مورد ارزش محصول یا خدمت خود اطلاعات مفیدی به مشتری بدهدو مشتریان را تشویق کند تا آن محصول را بخرند .
نکات کلیدی دراستفاده عملی از دیدگاه بازاریابی اجتماعی
۱ )شناسایی مشتریان در جامعه و سخن گفتن با آنها
۲) دسته بندی مخاطبین
۳) مکان یابی برای محصول (ایجاد پایگاه )
۴)شناخت عرصه رقابت
۵) حضور در محلی که مخاطب هست
۶)استفاده از مسیر های مختلف برای رساندن پیام به مخاطب
۷)به کار بردن مدل های آموزشی
۸)آزمودن، آزمودن و باز هم آزمودن
۹) شراکت با گروه ها و افراد کلیدی
۱۰) برنامه برای آینده
آشنایی با اصول جلب حمایت همه جانبه در پیشبرد برنامه های سلامت :
موفقیت بسیاری از برنامه هایی که با هدف تغییر رفتار در حوزه سلامت طراحی می شوند، نیازمند اصلاح دیدگاه های تصمیم گیرندگان و ایجاد تغییر در سیاست های عمومی جامعه است. در دیدگاه ارتقای سلامت، در کنار توسعه مهارت های فردی و بازنگری سیستم خدمات بهداشتی درمانی، نیاز اساسی به تدوین سیاست های عمومی منطبق با سلامت، ایجاد محیط های حامی سلامت و تقویت اقدامات جامعه برای رسیدن به سلامت مطرح است و حصول موفقیت در این عرصه، نیازمند حمایت همه جانبه افراد، سازمان ها و بخش های کلیدی جامعه از برنامه های سلامت دارد و در این راستا جلب حمایت همه جانبه (که آن را به عنوان معادل فارسی Advocacy انتخاب کرده ایم) راهبردی اساسی به شمار می رود.
جلب حمایت همه جانبه، تلاشی است برای تاثیرگذاری بر روی سیاست های عمومی جامعه که با استفاده از اشکال مختلف ارتباطات ترغیب کننده انجام می شود. در برنامه های جلب حمایت همه جانبه، گروه مخاطب ما افرادی هستند که مسوولیت راهنمایی یا کنترل رفتارهای نهادی، اجتماعی و گاهی فردی را دارا هستند. در این فرآیند تلاش می شود تا تصمیم گیری های مرتبط با سیاست های عمومی تحت تاثیر قرار گیرد. نقطه اشتراک در تمام برنامه های جلب حمایت همه جانبه، تمرکز بر راهکارهایی است که توسط گروه های اجتماعی و یا تصمیم گیرندگان و برای برخورد با مشکلاتی که مانع موفقیت مداخلات سلامت هستند، به کار می رود. در واقع حمایت کنندگان سلامت قادرند در موضوعات و مشکلات سلامت بر دولت ها، سازمان ها و افراد یک جامعه تاثیر بگذارند. جلب حمایت همه جانبه یکی از راهبردهای ارتقای سلامت و از جمله مهمترین راهبردهای غیرآموزشی است .
مراحل اصلی برنامه ریزی برای جلب حمایت همه جانبه :
- شناسایی و تحلیل مسائل و موضوعات نیازمند جلب حمایت همه جانبه :
گام اول در طراحی یک برنامه جلب حمایت همه جانبه، شناسایی مسائل و مشکلات موجود بر سر راه سیاست ها و برنامه هاست. لازم است با کمک معیارهای مناسب، اولویت بندی مشکلات انجام شود .
- شناسایی و تحلیل دست اندرکاران برنامه :
شناسایی افراد درگیر برنامه که اجرای برنامه و تاثیرات آن بر آنها بتواند تصمیم گیری های مرتبط با موضوع را تحت الشعاع قرار دهد، گام بعدی برنامه به شمار می رود. هدف اصلی این مرحله، شناخت دست اندرکاران برنامه است که تحلیل جامع هر گروه از آنها و اطلاع از خصوصیات شناختی و عوامل فردی آنان (ویژگی های سنی، جنسی، جغرافیایی، اقتصادی و نیز سطح آگاهی، وضعیت نگرش ها، باورها و علایق) مقدمه اقدامات بعدی در برنامه های جلب حمایت همه جانبه است. دست اندرکاران برنامه های حوزه سلامت را می توان به چهار دسته کلی زیر تقسیم کرد :
ذی نفعان یا Beneficiaries:
افراد، گروه ها یا سازمان هایی که از نتیجه اقدامات مورد نظر ما سود خواهند برد. تعیین این دسته از افراد یا گروه ها و برقراری ارتباط درست و مناسب با آنها می تواند رسیدن به اهداف برنامه را تسهیل نماید. این دسته از دست اندرکاران به صورت مستقیم یا غیرمستقیم از نتایج برنامه سود می برند و به همین دلیل آنها را به دو گروه اولیه و ثانویه تقسیم می کنند.
تصمیم گیرندگان یا Decision Makers :
افراد، گروه ها یا سازمان هایی که تدوین سیاست ها و یا رد و قبول برنامه را برعهده دارند و تصمیمات آنها در اجرا یا عدم اجرای برنامه ها نقش کلیدی دارد. این گروه نیز در برنامه های حوزه سلامت و به ویژه سلامت باروری، قابل تقسیم به گروه های کوچکتری است که به نقش آنان و سطوح تاثیرگذاری آنها بستگی دارد. قانونگزاران، سیاستگزاران و مجریان سه زیرگروه عمده این دسته از دست اندرکاران به شمار می روند.
شرکا یا Partners :
افراد، گروه ها یا سازمان هایی که دارای اهداف و مشکلات اختصاصی مشترک هستند و می توانند برای پیگیری آنها با یکدیگر متحد شوند. آنان مسائل مشترک را مورد توجه قرار می دهند، برای رفع مشکلات جدید منابع و استعداد های خود را ترکیب می کنند و رسیدن به اهداف بزرگ تر، نسبت به اهدافی که یک گروه یا فرد می تواند مدیریت کند، مدنظر قرار می دهند.
مخالفین یا : Adversaries
افراد، گروه ها یا سازمان هایی که رقبای برنامه به شمار می روند و موفقیت برنامه های مورد نظر، با ضرر آنان همراه است. این گروه از روی منطق یا احساس، در مقابل اجرای برنامه ها مقاومت می کنند.
- تعیین اهداف کلی و اختصاصی برنامه :
مانند هر برنامه دیگری تنظیم اهداف کلی و اختصاصی، جهت حرکت را مشخص خواهد کرد. در انتخاب اهداف اختصاصی برنامه های جلب حمایت همه جانبه باید به عوامل مختلفی توجه داشت. وضعیت سیاسی جامعه، احتمال موفقیت برنامه، اطلاعات موجود، منابع لازم برای پشتیبانی از برنامه، ظرفیت سازمانی و دانش و مهارت کارکنان بر روی فرآیند تعیین اهداف برنامه تاثیر خواهد گذاشت. هدف اختصاصی مشخص خواهد کرد که قرار است چه چیزی تغییر پیدا کند، چه کسی این تغییر را انجام دهد، چارچوب زمانی برای اجرای آن کدام است و بالاخره میزان مورد نظر برای این تغییر چقدر است. این اهداف، جهت گیری برنامه و آنچه باید ارزشیابی شود، را تعیین می کند.
- طراحی راهبرد مناسب شامل رویکردها و تکنیک ها :
گام بعدی در برنامه ریزی برای جلب حمایت همه جانبه شناسایی، انتخاب و استفاده از استراتژی مناسب است. در این مرحله تکنیک ها و رویکردهایی که از نظر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قابل قبول و پذیرفتنی باشند و امکان اجرای آن در گروه مخاطب اختصاصی برنامه وجود داشته باشد، مدنظر قرار می گیرد.
انواع رویکردها در برنامه جلب حمایت همه جانبه :
درگیر ساختن رهبران جامعه: رهبران جامعه اعم از رهبران اجتماعی، سیاسی و عقیدتی مورد وثوق افراد هستند و مشارکت دادن این افراد و گروه های تاثیرگذار در مراحل طراحی، اجرا و ارزشیابی برنامه های سلامت باروری که حساسیت و ویژگی های خاصی دارند، می تواند با کاستن از میزان مخالفت آنها، باعث جلب حمایت آنان از برنامه شود.
کار با رسانه های جمعی: نفوذ و تاثیر برنامه های رسانه های جمعی در جوامع مختلف روز به روز در حال افزایش است. استفاده از این کانال مهم برای تاثیرگذاری بر افراد جامعه و نیز قانونگزاران، سیاستگزاران و تصمیم گیرندگان، موفقیت برنامه های جلب حمایت همه جانبه را تضمین خواهد کرد. توانایی رسانه ها در تعیین مشکلات در اولویت، تاثیرگذاری بر بحث های اجتماعی مرتبط با موضوع، اعمال نفوذ بر دست اندرکاران و ترویج ارزش های همخوان با برنامه باعث شده که کار با رسانه های جمعی به عنوان رویکردی اساسی در برنامه های جلب حمایت همه جانبه مطرح باشد.
ایجاد شراکت و ائتلاف: داشتن اهداف همسو و مشترک (و نه لزوما یکسان) با سازمان ها و گروه های فعال در جامعه می تواند زمینه ائتلاف و شراکت با آنها را برای رسیدن به مقصود فراهم نماید. این گونه ائتلاف ها امکان استفاده از منابع مالی و انسانی مجموعه ای بزرگتر را فراهم می کند و با این ائتلاف ها (رسمی یا غیر رسمی، دائم یا موقت) امنیت، قدرت و مشروعیت برنامه ها افزایش می یابد.
بسیج گروه های اجتماعی: بسیج کردن گروه های اجتماعی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم از نتایج برنامه سود می برند و استفاده از امکانات این گروه ها برای اجرای روش های مورد نظر در برنامه های جلب حمایت همه جانبه، رویکرد دیگری است که با تبدیل مردم و گروه ها از حالتی منفعل و تماشاگر به افراد و گروه های مشارکت جو و فعال، علاوه بر این که اعتبار، مشروعیت و قدرت اعمال نفوذ بر افراد کلیدی جامعه را افزایش خواهد داد، باعث افزایش اعتماد و کارایی و عزت نفس اعضای جامعه می شود و برنامه را از حالت متخصص محور بودن خارج می کند.
ظرفیت سازی: ایجاد زیر ساخت های لازم برای اجرای برنامه ها ضرورتی غیرقابل انکار است. توانمندسازی نیروی انسانی، تخصیص منابع لازم برای برنامه، ایجاد زمینه شراکت برای حمایت از تغییرات مورد نظر، شناسایی و خلق ذی نفعان متعدد و تدوین نظام های اطلاعاتی برای تقویت نوآوری ها و برنامه ها و بالاخره هماهنگی و مدیریت برنامه های اجتماعی مورد نیاز برای تغییر، از جمله اقداماتی است که به افزایش ظرفیت جامعه می انجامد.
انواع فنون ترغیب سازی ( (Persuasion Techniques
عملیاتی کردن هر یک از رویکردهای فوق نیازمند شناخت و استفاده از روش ها و تکنیک هایی دارد که از آنها با عنوان تکنیک ها یا فنون ترغیب سازی نام برده می شود. این تکنیک ها عبارتند از:
ایجاد فشار Pressuring
حساس سازی Sensitizing
مذاکره Negotiating
اعمال نفوذ Lobbying
دادخواهی Petitioning
مناظره Debating
گفتگو Dialoguing
برانگیختن Mobilizing
فنون رسانه ای Media techniques
۵ – انتخاب و استفاده از مناسب در برنامه های جلب حمایت همه جانبه :
پس از شناسایی و تحلیل موضوعات مورد نظر، هدف گذاری برنامه و تحلیل مخاطبینی که با عنوان دست اندرکاران برنامه شناخته می شوند، محتوای پیام ها طراحی می گردد و برای ارسال پیام ها، نیاز به استفاده از مواد مناسب خواهد بود.
این مواد را می توان به دو گروه عمده زیر تقسیم کرد:
مواد چاپی مانند پوستر، پمفلت و لیفلت، کتابچه، اعلامیه
تصاویر و مواد دیداری شنیداری مانند تصاویر ثابت، مجموعه های اسلاید و فیلم های ویدیویی
انتخاب و استفاده از مواد مناسب در مراحل اجرایی برنامه جلب حمایت همه جانبه از جمله مهارت های ضروری طراحان و مجریان برنامه جلب حمایت همه جانبه به شمار می رود.
طراحی و تولید پیام های مناسبی که بتواند حمایت همه جانبه دست اندرکاران برنامه را جلب کند و انگیزه آنان را برای پشتیبانی از برنامه ها افزایش دهد. در این مرحله توجه به تفاوت در محتوا و شکل پیام برای گروه اختصاصی مخاطب برنامه ضروری است. در این مرحله و پس از تحلیل موضوعات، تدوین اهداف اختصاصی و شناسایی و تحلیل مخاطبین برنامه، باید برای تولید پیام های اصلی برنامه اقدام نمود.
۶ – اقدام عملی برای ایجاد سیاست ها یا تغییر در آنها و تهیه طرح کار:
در این مرحله، ائتلاف و شراکت با افراد و گروه ها، ملاقات با قانونگزاران، سیاستگزاران و سایر تصمیم گیرندگان در جامعه و ارائه پیام های تاثیرگذار با هدف حساس سازی آنان از اهمیت و بزرگی مساله و منافع و موانع برنامه انجام می گیرد. این بخش، اولین قدم برای اقدام عملی در جهت ایجاد یا تغییر در سیاست ها به شمار می رود و نقطه شروع آن زمانی است که مشکل شناسایی شده و راه حل مورد پذیرش قرار گرفته است و اراده سیاسی و عمومی برای اقدام شکل گرفته باشد. از آنجا که فرصت ها و موقعیت های اثرگزاری بر این گروه ها محدود است، بیان موثر و معرفی قانع کننده برنامه اهمیت بسیار دارد تا به این ترتیب موقعیت های کوچک به موفقیت برنامه جلب حمایت همه جانبه پیوند داده شود.
۷ – پایش و ارزشیابی برنامه :
برای این که میزان دستیابی به اهداف برنامه جلب حمایت همه جانبه مشخص گردد، برنامه را باید به صورت مستمر مورد ارزشیابی قرار داد. طراحان و مجریان برنامه های جلب حمایت همه جانبه باید اثربخشی اقدامات خود را در هر مرحله مورد سنجش قرار دهند و بر اساس یافته های ارزشیابی، اهداف جدیدی را مشخص و پیگیری نمایند.
۱- پایش برنامه: به صورت مستمر و در طی طراحی و اجرای برنامه انجام می گیرد و به سه بخش تقسیم می شود:
پایش ورودی های برنامه شامل منابع مالی، انسانی و تجهیزاتی: آیا ورودی ها بر اساس برنامه و بودجه تعیین شده در اختیار برنامه گذاشته شده است؟
پایش فعالیت های برنامه: آیا فعالیت ها بر اساس برنامه و طراحی پروژه انجام شده است؟
پایش نتایج: آیا نتایج به همان صورت که برنامه ریزی شده است، به دست آمده است؟
ب- ارزشیابی برای تعیین اثربخشی برنامه: تا چه اندازه به نتایج مورد نظر دست یافته ایم؟
با تعیین و استفاده از شاخص های مناسب در پایش و ارزشیابی برنامه جلب حمایت همه جانبه، می توان سیر پیشرفت و رسیدن به نتایج را اندازه گیری کرد و برای ارتقای برنامه تلاش کرد.
منابع :
۱ – برنامه جامع درسی آموزش سلامت ( آشنایی با مفاهیم کاربردی ) ویژه کارشناسان آموزش سلامت – جلد اول و دوم – تالیف دکتر ناصر محمدی ، دکتر شهرام رفیعی فر و همکاران
۲ – دوره ارتقاء مهارت های آموزشی مربیان آموزشگاههای بهورزی – تکنولوژی آموزشی – جلد چهارم – تالیف یوسف رضا چگینی
۳ – مبانی و کاربرد تکنولوژی آموزشی در ارتقاء سلامت تالیف احمد قدوسیان ، دکتر رضا قاسمی برقی ریال دکتر محمد پور اسلامی ، حمیده سرمست ، میر کبیر موسویان
۴ – جزوه وظایف آموزش سلامت برای تیم پزشک خانواده وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی
۵ – جزوه آشنایی با مفاهیم واصول بازاریابی اجتماعی – تدوین دکتر محسن شمس به سفارش دفتر آموزش و ارتقای سلامت وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی
۶ – مباحثی در فرآیند آموزش بهداشت تالیف دکتر علیرضا حیدری نیا
۷ – جزوه آشنایی با اصول جلب حمایت همه جانبه در برنامه های سلامت– تدوین دکتر محسن شمس به سفارش دفتر آموزش و ارتقای سلامت وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی
۸ – دستور العمل ها و جزوات دفتر آموزش و ارتقای سلامت وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی