● پیدایش پرستاری
آنگاه که رنج و درد بر کالبد انسان حمله ور گشت و سلامت وی را پایان داد، پرستاری به وجود آمد؛ یعنی از زمان پیدایش بشر، این حرفه مقدس بر عرصه گیتی نمایان شده است. در مسیر تاریخ، پرستاری همپای پزشکی در خدمت انسان ها بوده است و به تدریج، این دو در قالب علم پیشرفت نموده اند و در زمان های بحرانی، مانند حوادث طبیعی و جنگ ها، خدمات شایان توجهی انجام داده اند.
● مقدمه:
بیانیه ای از عقاید و ارزشها فلسفه نامیده میشود که میتواند در قالب فردی یا مشترک بین افراد گروه مثل یک دانشکده پرستاری بیان شوند و لازم است پرستاران در هنگام استخدام، فعالیتهای پرستاری و ارتباط با بیمارانشان از فلسفه پرستاری خود و آن مؤسسه آگاه باشند. فلسفه پرستاری دیدگاهی برای عملکرد، دانش و تحقیق فراهم می آورد.
همچنین در روند تولید و توسعه دانش در حیطه پرستاری و حرفه ای شدن نقش بسزایی ایفا میکند. پس هدف فلسفه پرستاری شکل دهی و راهنمایی عملکرد پرستاران است که در سایه تئوریهای پرستاری بوجود می آیند. از آنجایی که شناخت و کاربرد بهتر فلسفه برای همه اقشار پرستاری مستلزم شناخت مفاهیم پایه فلسفی است و به دلیل اینکه در دروس مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد به این مهم خیلی آشکارا پرداخته نشده است محقق بر آن شد بر اساس تجربیات و با استفاده از مقالات و منابع علمی معتبر موجود به بررسی جنبه های مختلف فلسفه و نقش آن در پرستاری بپردازد.
واژه های کلیدی: فلسفه، پرستاری، فلسفه پرستاری، حرفه ای شدن.
● فلسفـه پرستاری
فلسفـه عبارتست از جستجـوی معنی در جهـان (۱) و یا مطالـعه مشکلاتـی که غایـی، انتزاعی و عمومی هستند (۲) یک بیانیه فلسفی حقایق را تعریف، ارزشها را کشف و شواهدی برای حمایت از عقاید و عملکردهای فرد فراهم می آورد (۳).
هر فرد در زندگیش دارای فلسفه ای است. با بلوغ فکری افراد، فلسفه شخصی شان نیز متکامل مـیشود. فلسفه ها چارچوب یا رهنمودهایـی را ارائه مـیدهند. فلسفه هـای شخصی پرستـاران مستقیماً با فلسفه شان از پرستاری در تعامل بوده و بر رفتارهای حرفه ای شان تأثیر میگذارد (۴).
عقاید بیشتر پرستاران قبل از ورود به حرفه پرستاری از صحبتهای افراد فامیل، دوستان و رسانه های گروهی و حتی فیلم های در مورد پرستاران شکل میگیرد، که با شروع به کار و زمانـی که فرد به یـک پرستار حرفـه ای و بـا صلاحیت تبدیل میشود دچار تغییر میگردند.
فلسفه مجموعه ای از اصول و عقاید در مورد یک پدیده است و این دیـدگاه جهانی (پارادایم) است که آن پدیده، ایده آل ها و اهدافش را توضیح می دهد. نتایج فلسفه مجموعه ای از عقاید درباره دنیا و روش بررسی یافتن پاسخ های سئوالات است. رهبران پرستـاری احساس کردند بـرای توسعه فلسفه لازم است نخست حیطه پرستاری را تعریف کنند. حیطه میادین یا قلمرو فعالیت و تأثیر آن است. عموماً نظریه پردازان پرستاری چهار حیطه را برای پرستاری مورد اتفاق نظر قرار داده اند که عبارتند از شخص، محیط، سـلامت و پرستاری.
برای نوشتن فلـسفه باید این چهار حیطه را تعریف کرد. مثلاً اساس شخص را چگونه می بیند (یک کل) یا محیط را به صورت داخلی، خارجی یا هر دو ببیند. همچنین بگوید سلامتی چیست؟ چگونه به بیماری مربوط بوده و آیا بیماری جزئی از سلامتی است؟ پرستاری چیست؟ هدفش چیست؟ از کجا آمده و به کجا خواهد رفت. با نوشتن خلاصه ای از ارتباط این حیطه هـا بـا هـم، مفهومـی از پرستـاری شـکل میگیرد (۵).
داشتـن فرآیندی از فلسفـه حرفه ای فـردی مکتوب و بازبینی آن بسیار مفید است اما برای بیمارستانها و دانشکده های پرستاری بیان عقاید مشترک پرستاری به صورت نوشتاری که هدف هدایت عملکرد پرستاران شاغل آن محیط است، حائز اهمیت بیشتری می باشد. بنابراین، توسعه فلسفه پرستاری صرفاً یک فعالیت آکادمیک مورد نیاز اعتبارسنجی نیست. داشتن یک فلسفه نوشتاری میتواند پرستاران را در تصمیـم گیـریهای روزانـه در فعـالیتهـای پرستاری شان هدایت کند (۶).
پرستاران با نوشتن فلسفه های شخصی پرستاری خود، در واقع عملکردهای حرفه ای خود را منعکس کرده اند که باید در بر گیرنده سؤالات زیر باشد: پرستار چه کسی است؟ ماهیت سازمان و محیطی که در آن مشغول به کار هستید چیست؟ ارزش ها و عملکردهای هدایتگر عملکردهای حرفه ایتان چیستند؟ مسئولیتهای شما به عنوان یک پرستار چیست؟ بر چه اهداف و شواهد علمی برای هدایت عملکردهایتان و غایت فلسفه پرستاری خود تکیه دارید؟ آیا شهود یا چیزهای دیگری هستند که بر عملکرد پرستاری شما تأثیر بگذارند؟ با پاسخ به این سؤالات هر پرستار میتواند فلسفه پرستاری خود را کشف نماید (۷).
به این ترتیب فلسفه ای که در محیطهای بالینی مثل پرستاری بکار میرود به ارزشها و اعتقادات متخصصان حرفه ای درباره مراقبت و روشهای ارائه مراقبت بر می گردد که با فلسفه آکادمیک فرق دارد. چرا که متخصصان حرفه ای ممکن است در مورد منشأ و تکامل عقایدشان فکر نکنند، در حالی که دغدغه اصلی فلسفه آکادمیک همین مورد است. به همین دلیل است که نظریه پردازان پرستاری، فلسفه های پرستاری که دغدغه پرستاری و اهداف آن را دنبال میکنند، پیشنهاد میدهند (۸).
فلسفه بین المللی جامعه پرستاری در سپتامبر ۲۰۰۳ پایه گذاری شد. هدف آن ایجاد یک شبکه بین المللی از افراد کشورهای مختلف به منظور ارتقاء و حمایت از نظام فلسفه پرستاری است.
فلسفه های ما از پرستاری با فعالیتها (عملکردهای) سنتی پرستاری هماهنگ نیست.
تقاضا برای آموزش بالینی رو به رشد است و عملکردهای قدیمی ما به این تقاضاها پاسخ نمی دهد چرا که عملکردهای سنتی، گذشته و حال محور هستند نه آینده محور. پس لازم است با خلاقیت، تعلیم و تربیتی منطبق بر فلسفه های به روز داشته باشیم (۱۰).
فلسفه های پرستاری بیانیه هایی هستند از عقاید درباره پرستاری و نمودهایی از ارزشها در پرستاری که به عنوان پایه ای برای تفکر و عمل به کار میروند (۱۱). فلسفه پرستاری در بردارنده ماهیت پرستاری (هستی شناسی)، ماهیت دانش پرستاری (معرفت شناسی) و ماهیت جاری پرستاری (اخلاقیات) است که تولید عقاید حرفه ای و نظریه را باعث میشود (۱۲).
برای تعریف یک حرفه به این ویژگی ها نیاز است: داشتن یک استاندارد آموزش، سازمانهای حرفه ای، تعهد، اقتدار، آموزش مداوم. بدنه دانش و شایستگیها، ارزشهای اجتماعی و لوایح اخلاقی (۱۳). البته گریش(Gerrish) در مقاله خود نتیجه میگیرد که با تثبیت حرفه یا حتـی ایجاد حیطه هایـی از یک حرفه جدیـد، اعتماد به نفس بوجود نمی آید و تنها، پاسخگویی رشته تقویت می شود. با این وجود باعث تضمین قانونی شغلی شده و امنیت نقش کاری پرستاران را در آینده موجب میشود (۱۴).
ممکن است خوانندگان بپرسند فلسفه در فعالیت های روزانه پرستاری چه نقشی دارد و چگونه میتواند به پرستار در امر مراقبت از مردم کمک کند؟ پاسخ این است که حداقل برای شناخت دنیای موجود پرستاری و مقصدی که احتمالاً در آینده به آن می رسد، مهم است بدانیم پرستاری از کجا آمده است. نکته مهم دیگر این است که بدانیم چه کسانی تصمیمات در خصوص آنچه که پرستاری را می سازد و نحوه انجام کارها میگیرند؟ به گفته مازروی (Mazrui,۱۹۹۶) پرستاری به طور تاریخی ریشه در مذهب و علم که هر دو جهانی بوده و حامی پیشرفت آن می باشند، دارد (۱۵).
بویس (Bevis.۱۹۸۹) چهار دوره فلسفی در تاریخ پرستاری که پرستاری را تکامل بخشیده و هنوز هم بر پرستاری امروزه اثر دارند شناسایی نمود. این دوره ها منعکس کننده تأثیرات فلسفی بر مجموع اطلاعات پرستاری بوده و استراتژی هایی در جهـت شنـاخت پرستـاری امـروزه فراهـم می آورند.
اولین دوره، ریاضت کشی (asceticism) از زمان افلاطون بوده و از ایده آلیسم که یک حقیقت روحی غایی ماوراء حقایق فیزیکی را بیان می دارد، برخاسته است. در این دوره پرستاری به صورت خود انکاری و فدا شدن در راه وظیفه بود که به عنوان کاری سخت با سود دهی برای کارفرما و منفعت مالی بسیار اندک برای پرستاران تلقی می شد. تأثیرات این طرز تفکر علیرغم تلاش های نایتینگل (Nightingle) در معرفـی اولیه علـم پرستـاری تا ایـن دوره کماکان وجود دارد. دومین دوره رمانتیسم (به معنی وابستگی به زیبائیهای ناشی از تصورات شخصی) از زمان تأکید بر مادیگرایی رئالیسمها که از انقلاب صنعتی مجدداً رشد کرده بودند، تکامل یافت. طی این دوره زمانی پرستاری به عنوان نیروی کمکی وفادار پزشکان تبدیل و نقش کاری در منازل به بیمارستانها منتقل شد. جایی که دانشجویان بیشتر مراقبتها را ارائه داده و پرستاران فارغ التحصیل نقش سوپر وایزری ایفا می کردند. بویس بیان میکند این دوره زمانی تأثیر زیادی بر برنامه های آموزشی پرستاری تا اواسط قرن بیستم داشته است.
جنگ جهانی دوم دوره زمانی جدیدی از رئالیسم معرفی کرد که بویس آن را پراگماتیسم لقب داد. پراگماتیسم به معنی نتایج عملی با ارزش چیزی است که تفسیر فلسفی بویس از این دوره خصوصیت مفید بودن آن است. زمان جنگ موجب خلق مراقبتهای حاد شد و به دلیل کمبود نیروی کمک پرستار، کارگران مراقبت بهداشتی و تکنیسینها برای کمک به پرستاران بوجود آمدند. سرانجام در اواخر این دوره زمانی، واقعیتهای عملی بالینی غالب شدند. نیاز به بخشهای ویژه، توانبخشی و سایر بخشهای سیار پرستاران را قادر ساخت بار دیگر به تمرکزشان بر مراقبت از مددجو یا نیاز انسان برگردند. این دوره انتقال زمینه ای بـرای ظهـور دوره زمانـی چهـارم یعنـی اگزیستنسیالیسم انسانی شد که اعتقاد دارد حقیقت در ذهن شخص وجود دارد و مجموع یک شخص بیشتر از مطالعات علمی اجزایش است. در این فلسفه حق آزادی شخص در انتخاب و مسئولیت در قبال خود وجود دارد. این ارزشها بر تعاملات پرستار- مددجو، مسئولیت پذیری پرستاران و اختیارات حرفه ای نیز تأثیر گذاشت (۱۶). با توجه به دوره های مختلف فلسفی و تأثیراتی که پرستاری طی زمان از مکاتب فلسفی گرفته به نظر میرسد پرستاری نیازمند فیلسوفان پرستاری است که دیدگاههای پرستاری نسبت به خود رشته، دغدغه های مربوط به خوب بودن غایی انسان، تکامل سیستم های اعتقادی منعکس کننده اخلاقیات و معنای پرستاری را چارچوب بندی نمایند. باید به خاطر داشت که فلسفه پرستاری هیچگاه بر سنگ کنده کاری نمی کند بلکه کاری دائمی برای پیشرفت باقی میماند (۱۷) .
فلسفه در شکل گیری رشته پرستاری از علم پرستاری هم، نقش اساسـی دارد. در این خصـوص ادواردز (Edwareds) ادعـا مـیکند پرستاری کفایت لازم برای یک علم منطقی ندارد چرا که علم منطقی باید تجربی باشد و با توجه به نقصان اجماع نظر در زمینه فلسفه پرستاری طی ۴۰ سال گذشته از این ادعا دفاع میکند. اما ونیترز (Winters) دلایل دیگری آورده و اشاره میدارد علم تجربی تنها جنبه ای از پرسشها در پرستاری بوده و روشهای فلسفی و غیر تجربی نیز اهمیت زیادی به عنوان جنبه های دیگری از پرسشهای علمی دارند. حتی ملیس (Meleis) هم این حوادث را به عنوان «بازگشت تاریخی» معرفی کرده و سه مکتب فکری تحت عناوین نظریه پردازان نیاز (هستی شناسی چه کسی)، نظریه پردازان تعامل (هستی شناسی نحوه کار) و نظریه پردازان پیامد (هستی شناسی چرایی) را شناسایی نموده است. ولی نهایتاً نتیجه گرفت که پرستاری با تلاش مداوم در جهت پیوستگی همه جنبه های کارآی علم در رشته میتواند خدمت رسانی بهتری را ایفا نماید (۱۸). از معیارهای اصلی یک حرفه داشتن پایه و اساس دانش است که بی شک از فلسفه همان رشته حاصل میگردد.
حدود یک قرن است که پرستاری برای حرفه ای شدن تلاش میکند و اگر بخواهد به تلاشش در این جهت ادامه دهد شاید لازم باشد به عقب برگشته و اصول و هنر اجرای کار پرستاری را در ارتباط با فلسفه، تئوری و دانش و علم پرستاری در نظر بگیرد. یعنی همان چیزی که در رابطه با حرفه ای شدن و بدست گرفتن یک موقعیت حرفه ای، امروزه وجود دارد (۱۹). با اینکه هدف اصلی تحقیقات پرستاری تولید دانش است ولی به دلیل تعمیم پذیری ضعیف دانش، بحران اعتماد در دانش حرفه ای (۲۰)، نداشتن تعریفی واضح از فرهنگ جاری تحقیقات، همگی منجر به شکاف بین تحقیق و عمل شده است (۲۱) پدیده جدید جهانی شدن دانش هم میتواند از جهاتی موجب نفوذ دانش چند کشور خاص بر سایر کشورها و تضعیف دانش بومی آن مناطق گردد (۲۲) پری (Perry) هم در مقاله خود بیان داشته مطالعات مروری بر پرستاری معاصر، در سطوح عالی پرستاری تلاش برای حرفه ای شدن است (۲۳).
باید اذعان نمود گرچه پرستاری در رشد خود بسمت حرفه ای شدن رو به بلوغ است، لازم است به موارد وسیعتری همچون گسترش قانونی نقش، پذیرش فلسفه غنی سازی نقش و رفع موانع درون و بین حرفه ای رسیدگی شود. در حقیقت به کارهایی که در حیطه وظایف پزشکی بوده و در آموزشهای سنتی پرستاران قرار ندارد اما پایه اصول مستقل سازی پرستاران متخصص است بپردازند. بنابراین لازم است پرستاران فلسفه گسترش نقش را در جهت حرفه ای شدن گرفته و سهم آن را در مراقبت سلامتـی بـا وضـوح بیشتـری چارچـوب بنـدی کنند (۲۴).
طی دهه هـای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ صاحب نظـران پرستاری به طور فزآینده بیان کردند، اگر پرستاری بخواهد یک رشته و یک حرفه شود باید به این سؤال که «پرستاری چیست؟» پاسخ دهد. بدنبال این مطلب مفاهیم پرستاری توسعه یافتند و از آنها تئوریهای پرستاری که از تئوریهای علمی رشته هایی چون روانشناسی، جامعه شناسی و فیزیولوژی گرفته شده بودند، تولید شدند. اما بر سر اینکه آیا این تئوریهای مشتق شده، واقعاً تئوری هستند بحث هایی بوجود آمد. برخی اظهار داشتند این تئوریها بیش از حد ناقص هستند که بتوان آنها را تئوری دانست و بیشتر مدل یا چارچوب هستند، عده ای دیگر نیز بیان داشتند اینها بیشتر فلسفه پرستاری هستند تا تئوریهای پرستاری. در واقع به این دلیل امکان داشتن تئوری را در رشته پرستاری رد میکردند که لازمه تئوری را داشتن دانش عملی میدانستند. در تلاش به پاسخ به این بحثها میتوان بر پایه مفهوم ماریتاین (Maritain) از فلسفه در خصوص امکان پذیری و خصوصیات تئوری پرستاری استدلال کرد. ماریتاین در نوشته هایش بین فلسفه تعمقی و فلسفه عملی تمایز قائل شد. در فلسفه تعمقی، دانش بخاطر خود دانستن به تنهایی جستجو میشود در حالی که، در فلسفه عملی، دانش بخاطر عمل یا ساختن مورد جستجو قرار میگیرد. بطور ویژه تر، در فلسفه عملی، عمل بشر یا خوبی غایی بشر مدنظر اخلاقیات (فلسفه اخلاق) و ساختن بشر یا خوبی خاص بشر مدنظر فلسفه هنر است. هر دو شاخه فلسفه عملی- اخلاقیات و فلسفه هنر، شامل اصولی هستند که ماهیتاً انتزاعی و جهانی می باشند (۲۵).
گرچه این انتقاد نیز از طرف برخی صاحبنظران وارد است که تعداد تئوریهای پرستاری بحدی زیاد شده که در تعریف و شناسایی پرستاری دچار ابهام و سرگشتگی گردیده اند (۲۶). در این راستا اشاره به فلسفه تکنولوژی نیز کم اهمیت نمیباشد. تکنولوژی در واقع اشیاء و منابعی است که برای درمان و مراقبتهای پرستاری و پزشکی بوجود میآیند مثل گوشی پزشکی یا ابزار وسایل داروسازی، همچنین بعنوان دانش و مهارتهای همراه با استفاده و کاربرد منابع و اشیاء در فعالیتهای روزمره پرستاران هم بکار میرود. فلـسفه تکنولـوژی تـلاش در جهت تفـسیر پدیده های معاصر و روشی بسوی چالشهای موجودی است که بر تعمق فلسفی و نقد تکنولوژی تأکید دارند. در سالهای اخیر علم و تکنولوژی را در دو بدنه مجزای دانش و مهارتها معرفی نموده و بیان میدارند تکامل و توسعه فلسفی و مفهومی در جهت توضیح تکنولوژی در حیطه پرستاری به پیشبرد عملکرد بالینی، مراقبت از بیمار و مراقبت سلامتی کمک خواهد کرد. به علاوه، مسئولین در قبال آینده پرستاری و مراقبت بهداشتی ما را الزام به پذیرش تغییر میکند و فلسفه تکنولوژی میتواند هدایتگر ما به تغییر در عملکرد براساس اطلاعات متخصصان حرفه ای بطریق شناخت و پاسخ به چالشها و دوگانگی ها باشد (۲۷).
البته با توجه به همه این مشکلات پری (Perry) با استفاده از کار لونرگان (Lonergan) که در دو جزء کلیدی (چالش ذهنی، عینی بررسی پرستاری و عقلانیت در مقابل دانش علمی) چاره کار را پیوستگی تئوری، علم و عمل در خود استعلائی هر پرستار جداگانه به صورت متناسب کردن هر دانش عقلی با خود نسبت به موقعیت بیمار دانست (۲۸)، اما متأسفانه به نظر نمیرسد توافقی بر سر دانش واحد پرستاری وجود داشته باشد. در هر حال، بحث و مذاکرات پیگیر در خصوص ماهیت دانش پرستاری باید در بردارنده تغییر هم در حیطه فلسفـی و هم اثرات طولانـی مدت جهانی شدن دانش باشد (۲۹).
از طرفی به نظر میرسد هم فلسفه و هم سلامت بخش پیوستهای از زندگی مردم جامعه باشند و با توجه به مفهوم فلسفه که بر پایه ارزشهای افراد قرار دارد میتوان از فلسفه در مشاوره های فلسفی پرستاری از جمله کمک به افراد با سوء مصرف مواد سود جست. چرا که هدف مشاوره های فلسفی کمک به مردم در اداره وقایع زندگیشان به طریقی کارآمد و مؤثر است. این شیوه حتی بر این باور است که فلسفه میتواند پاسخی به سؤالات مردم در خصوص نحوه داشتن یک سبک زندگی خوب، سالم و بهداشتی هم فراهم آورد (۳۰).
● بحث:
هر فردی در زندگی دارای فلسفه است. پیشرفت هر رشته از جمله پرستاری در گرو تولید تئوری، دانش، اندیشه و علم خاص خود است. تئوریها هم از علم بوجود میآیند و هم بر پالایش و ارتقای علم تأثیر مستقیم دارند. خود تئوریها به لحاظ سطح انتزاع از فلسفه جاری هر رشته پدید می آید. بر همین اساس عنوان شد فلسفه پرستاری به اعتقاد سیستم از حرفه و فراهم آوردن دیدگاهی برای عملکرد، دانش و تحقیق بر میگردد. همچنین فلسفه به تولید تئوریهای عملیتر و متناسب کمک مینماید. با این وجود گرچه ضرورت وجود فیلسوفان پرستاری شدیداً احساس میشود، ولیکن هنوز هم یک فلسفه غالب در رشته پرستاری مستولی نیست (۳۱).
همچنین علیرغم نیاز رشته به دانش پایه پرستاری برای حرفه ای شدن متأسفانه ظاهراً توافقی بر سر دانش واحد نیز وجود ندارد. اما با استناد به مفهوم ماریتاین از تمایز فلسفه تعمقی از فلسفه عملی نیاز پرستاری به دانش عملی که لازمه تئوری پرستاری است را میتوان مرتفع ساخت و با توسعه و غنی سازی نقش، تکامل و توسعه فلسفی و مفهومی در جهت توضیح تکنولوژی در حیطه پرستاری و همچنین ایجاد و پذیرش تغییر هم در حیطه فلسفی و هم ماهیت جهانی شدن دانش میتوان در راستای اثبات حرفه قدمی محکمتر و قویتر برداشت.
● پیشنهـاد: با توجه به اهـمیت فلسفـه در حرفه ای شدن و فقدان فلسفه ای غالب در رشته پرستاری پیشنهاد میگردد، کلیه محققین و عالمان حرفه در جهت تبیین فلسفه ای روشن برای پرستاری گام برداشته و با همکاری سیاستگـذاران، مسئـولان و رده هـای مختلـف پرستاری فعال در حیطه های مختلف آموزشی، بهداشتی، درمانی برای حرفه ای شدن پرستاری تلاش نمایند. |