گلوگز یک سوخت حیاتی: در طول حاملگی گلوكز به وسيله جفت از مادر به جنين انتقال می يابد. مقداری از اين گلوكز در جفت به صورت گليكوژن ذخيره می شود و بعد مورد استفاده قلب، كبد و ماهيچه هاس جنين قرارمی گيرد. اين ذخيره ها برای تامين انرژی مغز جنين در طول حاملگی و همچنين برای تغذيه پس از تولد مهم هستند.
هيپو گليسمی در دوران شيرخوارگی و كودكی، ممكن است ناشي از نقايص هورمونی و متابوليك باشد. شايع ترين زمان بروز آن در اوايل دوره نوزادی است كه معمولا ناشی از عدم كفايت ذخاير انرژی برای تامين نيازهای متابوليكی نسبتا بالا در نوزادان نارس يا IUGR است.
بروز هيپوگليسمی در طی چند روز اول زندگی در نوزادی كه از جهات ديگر سالم است، كمتر مطرح بوده و نياز به بررسی دارد. پس از ۲-۳ روز اول زندگی، شيوع هيپوگليسمی بسيار كمتر است و اغلب ناشی از اختلالات اندوكرين يا متابوليك است.
هيپوگليسمی در نوزاد
هيپوگليسمی وضعيتی است كه در آن مقدار گلوكز بدن از حد طبيعی كمتر است.
تشخيص بايد بر اساس غلظت گلوكز سرم (پايين می باشد)، علايم مطابق با هيپوگليسمی و رفع علايم پس از تجويز گلوكز مطرح شود.
غلظت گلوكز سرم كمتر از 45mg/dl غيرطبيعی تلقي ميشود ونياز به درمان دارد.
تقريبا از هر ۱۰۰۰ نوزاد ۲تای آنها دچار هيپوگليسمی می شوند.
نوزادان مستعد هيپوگليسمی
*نوزادانی كه مادران دارای ديابت دارند. پس از زايمان، وقتی ارتباط با منبع گلوكز (بدن مادر) قطع می شود و انسولين تولیدی سوخت و ساز گلوكز را برعهده می گيرد.
*نوزادان نارس (بدليل كمی وزن و عملكرد كم كبد و كاهش ذخيره گلوكز)
وضعيت های زيادی ممكن است با هيپوگليسمی نوزاد در ارتباط باشد از جمله:
- وجود انسولين مازاد توليدشده در بدن مادر ديابتی
- عدم تغذيه ناكافی مادر در دوران باردار
- بيماری هموليتيك درنوزاد (ناسازگاری خون مادر و جنين)
- بيماری متابوليك مادر زادی
- آسفيكسی نوزاد
- Cold stress
- بيماری كبدی
هيپوگليسمی شديد يا طولانی ممكن است باعث آسيب جدی به مغز شود.
علايم هيپوگليسمی
- كاهش درجه حرارت يا بی ثباتی آن
- پرش های عضلانی
- تشنج
- گريه ضعيف يا جيغ مانند
- مكيدن ضعيف يا خوب شيرنخوردن
- لتارژی يا خواب آلودگی
- سيانوز
- هيپوتونی
- آپنه يا تاكی پنه
- چرخش چشم
كنترل هیپوگلیسمی نوزاد
تشخيص و نظارت دقيق بر نوزادان در معرض خطر زياد هيپوگليسمی و برقراری اقدامات پيشگيرانه برای جلوگيری از بروز آن، بهترين تدبير درمانی برای اين اختلال است.
شروع زودهنگام تغذيه روده ای يا داخل وريدی توصيه می شود. دكستروز10% داخل وريدی به ميزان 4-6mg/kg در هر دقيقه بايد برای بيشتر نوزادان كافی باشد.
با اين وجود اگر هيپوگليسمی بروز كند، دكستروز 10% به ميزان 3-5mg/kg بايستی بطور آهسته و بولوس تزريق گردد. از تزريق غلظتهای بالاتر بدليل خطر آسيب بافتی بهتر است اجتناب شود.
اگر برای حفظ سطح قندخون، غلظتهای بالاتر مورد نياز باشد، به منظور پيشگيری از آسيب عروقی، آسيب خارج عروقی و اسكار ناشی از اثرات اسكلروزان محلول، بايد انفوزيون را از راه وريد مركزی تجويز كرد. محل انفوزيون و فشار پمپ بايد به دقت مشاهده گردد.
عواقب هيپوگليسمي بدون علامت كاملا مشخص نيست، اما در نوزادان با وزن كم تولد متعاقب 5 نوبت سطح قند خون زير 6/2mmol/l كاهش تكامل حركتی وذهنی گزارش شده است. پيامد عصبی پس از تشنج ناشی از هيپوگليسمی، خوب نيست.
لازم به ذكر است نگهداری نمونه خون در دمای اتاق موجب افزايش گليكوليز می شود كه برای پيشگيری از آن پرستار بايد نمونه خون را در يخ قراردهد و يا با استفاده از دستگاه گلوكومتر قند خون نوزاد را پايش نمايد.