پرستاران شاغل در مراکز درمانی در دنیای کنونی با انبوهی از مسئولیت ها و وظایف مربوط به مهارت ها و فنون تخصصی روبرو می باشند. آنان برای ارائه مراقبت درمانی در سطح امن و بی خطر در برابر همه تصمیمات وعملکردها پاسخگو هستند. از پرستاران انتظار میرود در چارچوب قانون و گایدلاینهای معتبر پرستاری و با بکارگیری فرایندهای پرستاری، مهارت های ارتباط درمانی واصول آموزش– یادگیری عمل کنند.
مایع درمانی وریدی یکی از مسئولیت های اساسی پرستاران در عملکرد روزانه شغلی می باشد. پرستاری وریدی به عنوان کاربرد فرایند پرستاری در ارتباط با مایعات والکترولیت ها، جلوگیری از عفونت،سرطان شناسی ،کودکان، داروشناسی،کنترل کیفیت، فن آوری وکاربرد بالینی، تغذیه غیردهانی و انتقال خون وفرآورده های آن تعریف می شود.
بنابر تعریف بالا از پرستار انتظار می رود که از همه جنبه های این درمان، کاربردها، پیامدهای موردانتظار برای بیمار، عوارض جانبی و تمامی مداخلات مورد نیاز جهت حفظ ایمنی و رفاه بیمار آگاه باشد.
مسئولیت پرستار در این خصوص عبارت است از پاسخگویی حرفه ای درمقابل عملکردها، عدم عملکردها، تصمیمات و قضاوت ها.
بیمار و خانواده او حق دارند که بالاترین سطح ارائه مراقبت را از پرستار انتظار داشته باشند. پرستار درارتباط با تزریقات وریدی این مسئولیت را دارد که از نوع دستور، علت تجویز، اثر مورد انتظار بر روی بیمار و هرگونه عوارض جانبی آگاه باشد. از او انتظار میرود بیمار را از نظر جسمی و روحی آماده کند، تزریق را به درستی انجام دهد، بیمار را تحت نظر داشته واز او حمایت عاطفی به عمل آورد و تزریق را به درستی قطع نماید. همچنین ثبت گزارش های مربوط به تزریق از جمله مسئولیت های پرستار در رابطه با مایع درمانی می باشد.
مقدار و ترکیب مایعات بدن
در فرد بالغ حدود ۶۰% وزن بدن را مایع (آب و الکترولیت) تشکیل می دهد. عواملی مثل سن و جنس و حجم چربی بدن روی مقدار مایع بدن تاثیر می گذارند. مایعات بدن در دو بخش قراردارند: فضای داخل سلولی (مایع درون سلولها) و فضای خارج سلولی (مایع خارج سلولها). دو سوم مایعات بدن را مایع درون سلولی [۱](ICF) تشکیل می دهد که عمدتا در توده عضلانی اسکلتی جای می گیرد . مایع خارج سلولی [۲] (ECF) که یک سوم مایعات بدن را تشکیل می دهد در سه فضای توزیع می گردد:
- داخل عروقی یا پلاسما (Intravenous Fluid)
- مایع ترانس سلولار (Transcellular Fluid)
- مایع بین سلولی (Intrascellular Fluid)
فضای داخل عروقی (مایع موجود در رگهای خونی) شامل پلاسما است. حدود ۳ لیتر از ۶ لیتر خون از پلاسما تشکیل شده است. باقیمانده ۳ لیتر خون شامل گلبولهای قرمز، سفید و پلاکت ها است . مایع بینابینی به حجم تقریبی ۸ لیتر (در فرد بالغ) در اطراف سلولها قراردارد و لنف نمونه ای از این مایع بینابینی است. مایع ترانس سلولی کوچکترین جزء کومپارتمان خارج سلولی است. که حجمی معادل یک لیتر دارد. مایع مغزی– نخاعی، پریکارد، سینوویال، داخل چشمی، پلور، عرق و ترشحات لوله گوارش نمونه های مایع سلولی محسوب می شوند.
برای حفظ تعادل بین فضاها و بخش های های اصلی مایعات بدن به طور مرتب بین فضاها جابجا می شوند از دست دادن مایع می تواند این تعادل را به هم بزند گاهی مایع بدن تلف نشده است ولی در دسترس استفاده برای فضاهای مایع داخل سلولی یا خارج سلولی نیز نیست. اتلاف مایع خارج سلولی (ECF) به فضایی که در تعادل بین فضاهای داخل و خارج سلولی شرکت ندارد را اصطلاحا به جابجایی مایع به فضای سوم می نامند.
کاهش حجم ادارار علیرغم مایع درمانی کافی یک از نشانه های زودرس جابجایی مایع یه فضای سوم است. حجم ادرار به علت خروج مایع از فضای داخل سلولی کم می شود در این حالت خون کمتری به کلیه ها می رسد و کلیه ها نیز سعی می نمایند با کم کردن حجم ادرار این موضوع را جبران کنند. افزایش سرعت ضربان قلب، کاهش فشار خون، کاهش فشار سیاهرگی مرکزی (CVP) ادم، افزایش وزن و عدم تعادل بین دریافت و دفع مایعات از دیگر نشانه های رفتن مایع به فضای سوم هستند. آسیت، سوختگی و خونریزی شدید داخل مفصل یا حفرات بدن نمونه هایی از جابجایی مایع به فضای سوم محسوب می شوند.
الکترولیت ها و غیرالکترولیت ها
الکترولیت های موجود درمایعات بدن جزء عناصر شیمیایی فعال به شمار می روند. کاتیونهای (حامل بار مثبت) اصلی شامل سدیم، پتاسیم، کلسیم، منیزیم و یونهای هیدروژن می باشند. آنیونهای (حامل بار منفی ) اصلی شامل کلراید، بیکربنات، فسفات، سولفات و یونهای پروتئینه تشکیل می دهند.
مواد غیرالکترولیت شامل گلوکز، آمینواسید، اوره، کراتینین و… که از لحاظ شیمیایی غیرفعال و فاقد بار الکتریکی است
هموستاز[۳]: بدن از طریق هورمونها و مکانیسم های متعدد تعادل مایع ورودی و خروجی بدن را حفظ می کند. به این تعادل حاصله هموستاز گویند. قانون کلی که در افراد بزرگسال سالم وجود دارد این است که دفع ادرار با مصرف مایعات در حال تعادل باشد.
اختلالات مربوط به حجم مایع
کمبود حجم مایع (هیپوولمی)
زمانی که از دست دادن حجم مایع خارج سلول نسبت به مصرف مایع بیشتر شود، کمبود حجم مایع [۴] (FVD) ایجاد می شود. کاهش حجم مایعات بدلیل از دست دادن مایعات بدن، بخصوص در صورتی که مایعات مصرفی همزمان کاهش یابد، ایجاد می شود. خردسالان، افراد مسن و یا بیماران روانی (که مصرف مایعات کمی دارند) عمدتا در معرض خطر هیپوولمی هستند.
علل FVD عبارتند از: از دست رفتن مایعات بطور غیرطبیعی (استفراغ، اسهال، ساکشن ترشحات گوارشی، تعریق) و کاهش مصرف مایع ( تهوع یا عدم دسترسی به مایعات)، سایر عوامل خطرزا شامل دیابت بیمزه، نارسایی غده فوق کلیوی، دیورز اسموتیک، خونریزی و کوما می باشد. شیفت مایع به فضای سوم یا حرکت مایع از گردش خون به سایر فضاهای بدن (ادم اندامها ، آسیت) نیز ممکن است سبب ایجاد FVD شود.
تظاهرات بالینی
FVD بسته به میزان اتلاف مایع بصورت خفیف، متوسط و شدید تظاهر می یابد. علایم FVD عبارتست از: کاهش شدید وزن، کاهش تورگور پوستی، کم شدن حجم ادرار، غلیظ شدن ادرار، هیپوتانسیون ارتوستاتیک یا مثبت شدن Tilt test (افت فشار خون سیستولیک بیش از mm Hg15 حین تغییر وضعیت بیمار از حالت خوابیده به نشسته)، نبض سریع و ضعیف، کاهش فشار ورید مرکزی، پوست سرد و نمناک، بیحالی و افت درجه حرارت بدن، در افراد سالخورده بدلیل کاهش خاصیت ارتجاعی پوست، بجای کنترل تورگور پوستی، بررسی قوام و وضعیت زبان بیمار قابل اطمینان است. در بیماران مبتلا به کمبود حجم، نسبت BUN خون به کراتینین سرم افزایش می یابد (بیش از ۲۰به ۱)
اقدامات درمانی و مراقبت پرستاری در FVD
در موارد FVD خفیف تا متوسط مصرف مایعات خوراکی و در موارد شدید، استفاده از مایع درمانی وریدی ارجحیت دارد. محلولهای الکترولیتی ایزوتونیک (مانند رینگر لاکتات یا نرمال سالین ۹/.%) جهت افزایش حجم پلاسما کاربرد دارد. در صورت نرمال شدن فشار خون بیمار از محلول های هیپو تونیک (مانند کلرید سدیم ۴۵/.%) استفاده می شود تا هم آب و الکترولیت های لازم را جهت دفع مواد دفعی ناشی از سوخت و ساز توسط کلیه تامین نمایند. اندازه گیری و ثبت I&O یکی از قسمت های مهم ارزیابی بیمار می باشد و شناخت هرگونه انحراف I&O لازم است (کاهش تدریجی ادراری می تواند نشانه مکانیسم تطبیقی بدن در اختلال مایع هیپر اسمولار یا FVD باشد). اندازهگیری دقیق I&O می تواند به تشخیص بیماران در معرض خطر و یا مبتلا به اختلال مایع، الکترولیت کمک می کند. می بایست کنترل I&O در مراکز درمانی برای بیماران تب دار، بعد از پروسیجرهای خاص، مبتلا به نارسایی قلبی، بیماران بدحال و بیماران کلیوی بدقت انجام گیرد.
کنترل میزان جذب و دفع مایعات هر ۸ ساعت، توزین روزانه، بررسی وضعیت همودینامیک (کنترل علایم حیاتی، فشار ورید مرکزی)، کنترل تورگور پوستی و قوام زبان بیمار در بیماران FVD ضرورت دارد.
افزایش حجم مایعات (هیپرولمی)
فزونی حجم مایعات [۵] (FVE) به افزایش حجم مایع در مایع خارج سلولی (ناشی از احتباس غیرطبیعی آب و سدیم) گفته می شود. عواملی که به بروز FVE کمک می کنند شامل نارسایی احتقانی قلب، نارسایی کلیوی، سیروز کبدی و مصرف مقادیر زیاد نمک .
تظاهرات بالینی
علائم FVE ناشی از انبساط حجم ECF بوده و شامل ادم (اغلب در اطراف چشمها، اندامها و ناحیه خارجی)، افزایش وزن، اتساع وریدهای گردنی، تنگی نفس و رال ریوی، افزایش ضربان قلب، افزایش فشار نبض، افزایش دفع ادرار، در گرافی قفسه سینه علایم احتقان ریوی دیده می شود. کاهش BUN و هماتوکریت از یافته های آزمایشگاهی است.
اقدامات درمانی و مراقبت های پرستاری در FVE
قطع مصرف مایعات وریدی، استفاده از داروهای دیورتیک و محدودکردن مصرف مایعات و سدیم از جمله اقدامات درمانی است. در صورت موثر نبودن درمان دارویی، می توان از همودیالیز یا دیالیز صفاقی استفاده نمود. از جمله مراقبت های پرستاری در FVE:
- کنترل جذب و دفع
- توزین روزانه بیمار
- کنترل ادم اندامها
- سمع صداهای ریوی از نظر وجود رال و… را می توان ذکر کرد.
مایع درمانی
اهداف مایع درمانی
مایعات درون وریدی برای بازگردانیدن یا نگهداشتن محیط داخلی در حدود فیزیولوژیک مصرف می شوند. این وظیفه متخصص بیهوشی است، که تلفات مایعات را در مرحله قبل از عمل و هنگام عمل ارزیابی کند و تا وقتی که بیمار تحت او قراردارد. طرحی برای جایگزینی کریستالوئید، کلوئید و اجزای خون که بیمار به کمبود آنها مبتلاست، ارائه کند. مشاهدات متعدد کارکردهای بدن و ظاهر کلی بیمار، برای تخمین احتیاجات بیمار ضروری هستند.
ارزیابی قبل از عمل مایع درمانی
الف: شرح حال
یک شرح حال دقیق از بیماری کنونی باید شامل تغییرات وزن، کارکردهای بدنی و جذب و دفع I&O هنگام بیماری باشد.
داروها
تعیین کنید آیا بیمار دارویی که عمل کلیه ها را تغییر می دهد مانند مدرها مصرف می کند یا نه. آیا بیمار داروهای آنتی اسید یا مسهل های تغییردهنده جذب روده ای مصرف می کند یا نه، آنتی بیوتیک های مشخص مثلا نئومایسین جذب روده ای را تغییر می دهند. مصرف داروهایی که روی انعقاد خون موثرند باید قبل از جراحی معین شود و اقداماتی برای اصلاح زمانهای انعقاد به عمل آید. داروهایی که بر روی متابولیسم، تعادل آب و الکترولیت و تشکیل اجزاء و عناصر خونی موثرند باید شناخته شوند و اثرات آنها پیش بینی گردند.
ب- معاینه جسمی
- دستگاه عصبی مرکزی
- اختلالات آب و الکترولیتها: بیمارانی که بیش از ۲۴ ساعت مایعات بدون سدیم می گیرند ممکن است شروع به نشان دادن علائم هیپوناترمی مانند لتارژی و اغتشاش روانی کنند.
- هیپوناترمی مسمومیت با آب، هیپوکالمی و هیپرگلیسمی دیابتیک ممکن است نشانه های عصبی مشابهی نشان دهند.
ج- علایم حیاتی
فشارخون
تغییر در فشارخون وجود ندارد، مگر اینکه کاهش حجم یک باره و ناگهانی باشد کم شدن فشار نبض (فشار سیستولیک– فشار دیاستولیک) نمایانگر کمبود مایعات بدن به آهستگی می باشد. با تنگی عروق محیطی فشار خون حفظ می شود. به دلیل کوشش بدن برای حفظ جریان خون اندامهای حیاتی ممکن است پوست ظاهری لکه لکه مانند داشته باشد .
ضربان قلب
ضربان قلب، در بیماران هیپودینامیک تاکیکاردی شایع است.
صداهای قلب: در هیپوولمی صداهای قلبی حتی قبل از تغییرات فشارخون تغییر می کنند به خصوص تحت بیهوشی، صداهای قلب خفه و فاصله دار می گردند.
پوست
در بیمار شدیدا هیوولمیک، پوست ممکن است ظاهری لکه لکه داشته و موقع لمس سرد باشد.
فزونی مصرف آب یا کمبود کلوئیدها خیز در مناطق تکیه داده به زمین dependent edema ایجاد خواهدکرد.
هیپوولمی ثانویه به از دست دادن آب بدون کمبود الکترولیتی، از دست دادن آب متوسط باشد موجب تشنگی، ظهور شیارهایی درزبان و چینهایی در پوست می شود و اگر شدید باشد چشمها گود می روند. وقتی کم آبی شدید باشد بیمار معمولا در حالت شوک است.
آزمونهای آزمایشگاهی
اندازه گیری پی در پی سدیم، پتاسیم، کلر، ازت اوره خون و کراتینین به تشخیص هیپوولمی یا هیپرولمی کمک خواهد کرد. تغییرات هماتوکریت، تغییرات حجم خون و مایع سلولی را منعکس می سازند.
تجزیه ادرار
وزن مخصوص ادرار اطلاعاتی درباره توانایی و احتیاج کلیه به تغلیظ ادرار به دست می دهد. غلظت زیاد حجم کم، چنانچه کارکرد کلیه قبلا طبیعی بوده باشد دال بر هیپوولمی است.
بیماران دارای دیابت، بیمارانی که محلول گلوکز با سرعت زیاد از طریق ورید می گیرند یا بخصوص بیماران سالخورده که گلوکز وریدی دریافت می کنند ممکن است آستانه پایین برای گلوکز داشته باشد. کلیه بیماران سالخورده ممکن است آستانه پایین برای گلوکز داشته باشند و در سطح پایینتر از طبیعی ۱۷۵ میلی گرم در هر ۱۰۰ میلی لیتر هم قند دفع کنند گلوکز می تواند نقش یک مدار اسمزی را داشته باشد و مسئول از دست رفتن آب بدون اتلاف الکترولیت باشد.
الکتروکاردیوگرام ECG
ECG سطح سرمی پتاسیم و کلسیم را منعکس می سازد. تغییرات در غلظت پتاسیم عبارتند از:
- در هایپرکالمی
- موج P صاف می شود.
- موج QRS پهن می گردد.
- موج T نوک تیز می گردد.
- در هایپوکالمی
- موج T صاف یا معکوس می گردد.
- موج U وجود دارد.
تغییرات کلسیم: در هایپرکالمی فاصله Q-T کم می شود و در هایپوکالمی فاصله Q-T طولانی می شود.
تعیین حجم خون
اندازه گیری حجم خون از تکنیک ردیابی با ایزوتوپ یا روش رقیق کردن رنگ ها در آن آلبومین گویچه سرخ نشاندار می گردد استفاده می شود. روشها در حد معقولی دقیق اند و در حدود ۱۰ درصد حجمی است که با تکنیک های دقیق تر در آزمایشگاهها به دست آمده اند. اگر لحظه اندازه گیری خونریزی وجود نداشته باشد نتایج اندازه گیریها مفیدند.
پروتئین های سرم وقتی کمتر از ۵ میلی گرم در ۱۰۰ میلی لیتر یاشند خیز محیطی به وجود خواهدآمد؛ که باید از خیز نارسایی احتقانی قلب و هیپرولمی ثانویه به آب اضافی افتراق داده شود.
مقادیر طبیعی و حداقل احتیاجات روزانه
الف) خون
حجم خون: ۸۰-۷۵ میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم
هماتوکریت: مرد ۵۰-۴۲% و زن ۴۸-۴۰%
ب) مقادیر طبیعی خون
- سدیم: ۱۴۵-۱۳۵ میلی اکی والان در لیتر
- پتاسیم: ۵-۵/۳ میلی اکی والان در لیتر
- کلسیم: ۵/۱۰-۵/۸ میلی گرم در هر ۱۰۰ میلی لیتر
- کلراید: ۱۰۶-۱۰۰ میلی اکی والان در لیتر
- ازت اوره خون (BUN): 25-8 میلی گرم در هر ۱۰۰ میلی لیتر
- کراتینین: ۵/۱-۷/۰ میلی گرم در هر ۱۰۰ میلی لیتر
- پروتئین های سرم: ۸-۶ گرم در ۱۰۰ میلی لیتر
- آلبومین: ۵-۴ گرم در ۱۰۰ میلی لیتر
- گلبولین: ۳-۲ گرم در ۱۰۰ میلی لیتر
- گلوکز(ناشتا):۱۰۰-۷۰ میلی گرم در هر ۱۰۰ میلی لیتر
ج) احتیاجات نگهدارنده روزانه برای فرد بزرگسال طبیعی به وزن ۷۰ کیلوگرم
- آب ۳ لیتر
- سدیم ۱۰۲-۷۷ میلی اکی والان (۶-۵/۴ گرم سدیم کلرید)
- پتاسیم ۷۸-۵۲ میلی اکی والان (۶-۴ پتاسیم کلرید)
- کالری ۲۵ کالری در هر کیلوگرم (در حالت استراحت)
محاسبه کمبودها
الف)تفاوت های اندازه گیری شده بین جذب، دفع و احتیاجات روزانه به تعیین اینکه آیا کمبود قبل از عمل وجود دارد یا نه کمک خواهد کرد.
ب) اگر جذب و دفع را نداریم روزانه نیم کیلوگرم بابت اتلاف کاتابولیک از اختلاف وزن قبل از بیماری و وزن کنونی کم می کنیم، اختلاف به دست آمده را می توان به عنوان کمبود آب تلقی کرد. در فرد بالغ طبیعی،۶۰% وزن بدن را آب تشکیل می دهد. بنابراین کمبود وزن بعد از منهاکردن اتلاف کاتابولیک، راهنمای معقولی برای تعیین آب از دست رفته می باشد.
ج) برای محاسبه احتیاجات الکترولیتی چون در حال حاضر روشی که الکترولیت تمام بدن را اندازه گیری کند وجود ندارد و سطوح سرمی ممکن است کمبود حقیقی را منعکس نسازد فقط برآورد نسبی ممکن است.
- اگر الکترولیت ها کم باشند برای محاسبه جایگزینی فرمول زیر مفید است.
- مقادیر طبیعی منهای مقادیر بیمار، ضربدر وزن بیمار به کیلوگرم، ضربدر ۶۰%، کمبود الکترولیت را نشان می دهد.
- مثال سدیم بیمار ۱۲۰ میلی اکی والان وزن بدن ۵۰ کیلوگرم و سدیم طبیعی ۱۴۰ میلی ایک والان می باشد: (کمبود mEq 600=6/0×۵۰×۱۴۰-۱۲۰)
- اگر الکترولیت ها زیاد باشند (بالاتر از حد طبیعی )،کمبود آب را منعکس می سازد.
- سطوح پتاسیم وضعیت پتاسیم ذخیره شده در بدن را منعکس نمی سازد ممکن است به رغم اینکه سطح پتاسیم در حد پایین میزان طبیعی باشد، کمبود شدید پتاسیم موجود باشد.
علل شایع عدم تعادل مایع و الکترولیت
الف) کمبود حجم (آب و سدیم)
- اتلاف از دستگاه گوارش: اسهال، استفراغ، فیستول های روده ای، درناژ معده یا روده باریک
- اتلاف کلیوی: مدرها، دیورز اسمزی، نارسایی مزمن کلیه، عدم کفایت غدد فوق کلیوی، نفروپاتی بعد از انسدادی، فاز دیورتیک نکروز حاد لوله ای
- اتلاف پوستی: آسیت، مایع آزاد در روده، خیز فضای میان بافتی
ب) علل کمبود پتاسیم
- کلیوی: مدرها (مدرهای جیوه ای، اتا کربنیک اسید، تیازیدها، فوروزماید، بیماریهای کلیوی، استروییدهای غده فوق کلیوی (درمان با استروئیدها، نشانگان کوشینگ و آلدوسترونیسم)
- خارج کلیوی، استفراغ، درناژ معده، اسهال
ج) اتلاف از طریق پوست
۳۵۰ میلی لیتر در روز آب و ۶۰-۱۰ میلی اکی والان در روز سدیم دفع طبیعی از طریق پوست است. به ازای هر درجه سانتی گراد تب روزانه ۵۰۰ میلی لیتر (حداکثر ۴ لیتر در ساعت) آب و حداکثر ۳۰۰ میلی اکی والان در ساعت سدیم از دست می رود.
ج) اتلاف آب و الکترولیت در ترشحات دستگاه گوارش
منشاء | Na+ | K+ | CL- | آب (بر حسب میلی لیتر) در ۲۴ ساعت |
معده | ۶۰ | ۹ | ۶۴ | ۲۵۰۰ |
روده باریک | ۱۱۰ | ۵ | ۱۰۴ | ۳۰۰۰ |
ایلئوستومی (به تازگی) | ۱۳۰ | ۱۱ | ۱۱۶ | ۴۰۰۰-۱۰۰ |
ایلئوستومی (تطبیق یافته) | ۴۶ | ۳ | ۲۱ | ۵۰۰-۱۰۰ |
سکوستومی | ۵۲ | ۸ | ۴۳ | ۳۰۰۰-۱۰۰ |
صفرا | ۱۴۹ | ۵ | ۱۰۰ | ۱۰۰۰-۷۰۰ |
شیره لوزوالمعده | ۱۴۱ | ۵ | ۷۷ | ۱۰۰۰ |
درمان جایگزینی
الف) بیمار جراحی عادی ۲ لیتر مایع احتیاج دارد. نصف این مقدار را می توان به صورت محلول ۵% تجویزکرد. بیمار جراحی معمولا از نیمه شب قبل از عمل ناشتاست. شروع مایع درمانی باید از ابتدای ناشتایی در بیماری که نامزد جراحی انتخابی و از جهات دیگر سالم است انجام گیرد.
اگر موقع عمل سطح جراحت زیاد باشد یا عمل زیاد طول بکشد (تحت بیهوشی عمومی) اتلاف مایعات تبخیر از سطح و استنشاق گازهای بیهوشی دهنده خشک باید در احتیاجات نگهدارنده محاسبه گردد. ترشح ADH موقع عمل و بلافاصله بعد از عمل معمولا افزایش می یابد. موقع تجویز مایعات باید این را در نظر داشت.
ب) جایگزینی اتلافهای پیشین
- بیمار دچار کمی آب و نمک: موقع عمل با خطراتی مواجه است. هر وقت ممکن باشد باید قسمتی از کمبودهای بیمار را برطرف ساخت.
- تجدید حجم پلاسما و بهبود کارکرد کلیه اهداف اولیه هستند.
- در بیماری که کم آبی شدید و کمبود نمک دارد: ممکن است لازم باشد ۱۰-۵ میلی گرم به ازای هر کیلوگرم در ساعت برای یک تا دو ساعت اول از محلول ۴۵% سدیم کلراید یا 0/33% سدیم کلراید در آب و یا محلول دکستروز سالین ۵% تجویز کرد. اگر برون ده ادراری ۵۰ میلی لیتر در ساعت باشد تامین آب برای شروع جراحی کافی خواهدبود. بدون کوشش برای تامین آب برای بدن بیمار جراحی نباید شروع شود، مگر اینکه تهدید جدی متوجه زندگی شود یا خطر از دست رفتن اندام موجود باشد. در چنین موردی تامین آب مجدد موقع عمل باید قوی و شدید باشد.
- کولاپس عمیق در بیمار شدیدا کم آب و کم نمک را موقع بیهوشی باید انتظار داشت.
- برای سنجش واکنش بیمار در مایع درمانی موقع بیهوشی، یک کاتتر فشار ورید مرکزی ضروری است. برای این منظور می توان از کاتتر سوان-گانز، اگر در دسترس باشد؛ استفاده کرد. کاتتر سوان–گانز به این دلیل ترجیح داده می شود که اگر یک ترمیستور در آن به کار رفته باشد می تواند از عمل قلب چپ و راست و برون ده قلبی خبرگیری (مانیتور) کند. فشار ورید مرکزی چنانچه مقدار مایع بیشتر از ظرفیت کارکردی قلب باشد آن را نشان خواهدداد. اگر ۱۰۰ میلی لیتر مایع به سرعت تجویز گردد فشار ورید مرکزی پنج دقیقه بعد از اتمام تجویز مایع بالا باقی بماند، بیمار در شرف نارسایی قلب راست می باشد و مایعات اضافی باید به آهستگی تجویز نگردد.
- بیمار باید کاتتر فولی داشته باشد و حجم ادرارش ساعت به ساعت اندازه گیری شود.
- اگر استفاده از کاتتر سوان–گانز و کاتتر فشار ورید مرکزی ممکن نباشد می توان از یک گوشی مروی (ازوفاژیال) برای دریافت اولیه خیز ریوی استفاده کرد. علایم خیز ریوی تحت بیهوشی ممکن است پیدایش رال ها و رونکی ها باشند. چنانچه قبلا” وجود نداشته باشند ممکن است مقاومت به تهویه کنترل شده افزایش یابد همانطور که اضافه بار گردش خون پیدا می شود اگر مایع درمانی زیاد باشد، می توان دوزهای کوچک اتاکرنییک اسید یا لازیکس را داد، ولی با احتیاط زیرا ممکن است این داروها تا آن که بینار در شرف کولاپس قرار گیرد، دیورز شدید ایجاد کنند.
- علاوه برجایگزینی کریستالویید، حدود یک چهارم مایع را می توان به صورت کلویید داد. فرآورده های آلبومین مفید هستند در فقدان آنها، دکستران با وزن مولکولی کم را می توان مصرف کرد. واکنشهای آلرژیک به دکستران ها نادرند. ولی احتمال آنها را باید در نظر داشت.
- اصلاح هیپوکالمی را می توان با تجویز یک واحد انسولین به ازای هر گرم دکستروز وریدی انجام داد. اگر فرصت باشد تجویز داروهای چیلیت کننده ی پتاسیم pothssium chelating agent را از راه راست روده میتوان مورد استفاده قرار داد.
ج) بیمار شدیداً سوخته
رسیدگی مناسب ظرف ۴۸-۲۴ ساعت اول می تواند نجات دهنده زندگی باشد. مقادیر زیادی مایعات از طریق سطوح سوخته ازدست می روند. تغییر جهت مایع به سمت منطقه سوخته در ۸ ساعت اول رخ می دهد و ظرف ۴۸-۲۴ ساعت به حداکثر می رسد. مایعات را باید با همان سرعتی که از دست می روند تجویزکرد تا از شوک ناشی از کمی حجم خون و نارسایی کلیوی جلوگیری شود. احتیاجات مایع بر اساس وسعت و عمق سوختگی و وزن بدن محاسبه می گردند.
دو فرمول که وسیعاً برای جایگزینی مایع در بیماران سوخته به کار می روند عبارت اند از فرمول ایوانس و فرمول بروک
الف) فرمول ایوانس: ۵۰% کولویید ۵۰% محلول رنیگر لاکتات
ب) فرمول بروک: ۲۵% کولویید ۷۵% محلول رنیگر لاکتات
- ۱۵-۱۰ میلی لیتر به ازای هر کیلو باید خون کامل باشد.
- باقیمانده کولوئید محاسبه شده می تواند پلاسما یا آلبومین باشد.
- خون را باید بعد از ۸ ساعت اول بعد از سوختگی داد.
محاسبه کل مایع مورد نیاز روزانه با فرمول وزن قبل از سوختگی بیمار ضرب در درصد سوختگی ضرب در ۲ محاسبه می شود.
مثال: بیماری که ۷۰ کیلو گرم وزن و۲۰% سوختگی دارد. میلی لیتر ۲۸۰۰ = ۲×۲۰×۷۰
مایع موردنیاز علاوه بر احتیاجات عادی روزانه است که باید طبق یکی از دو فرمول فوق الذکر داده شود کفایت جایگزینی را می توان از طریق برون ده اداری و هماتوکریت تعیین کرد. مطلوب است که برون ده ادراری حداقل ۵۰ میلی لیتر در ساعت و حداکثر ۱۰۰ میلی لیتر در ساعت باشد. اگر برون ده بیش تر از ۱۰۰ میلی لیتر در ساعت باشد سرعت تجویز مایع را کم کنید. مقدار هماتوکریت راهنمای مفیدی برای حجم پلاسما می باشد. هماتوکریت بیشتر از ۴۵% نمایانگر حجم کم پلاسما می باشد که می توان با دادن آلبومین یا پلاسمای اضافی آن را اصلاح کرد.
قوانین مایع درمانی فقط به عنوان یک راهنما مفهوم دارند. ارزیابی ساعت به ساعت بیمار سوخته باید انجام شود و مایع درمانی براساس نیازهای متغیر بیمار به عمل آید. اگر اسیدوز پدید آید در حدود یک سوم محلول رینگر لاکتات باید با محلول سدیم لاکتات یک مولار که با حجم مساوی از دکستروز ۵% رقیق گردیده تعویق شود.
عملهای جراحی استاندارد
جایگزینی مایع هنگام جراحی متداول در فرد سالم به صورت زیر توصیه می شود. برای بزرگسالان 1/5 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در ساعت، برای کودکان ۳ میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در ساعت و برای شیرخواران ۶ میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در ساعت.
ساده ترین روش قضاوت خون از دست رفته، توزین گازهای جراحی و مقدار خون موجود در شیشه های ساکشن است. همه انواع گازهای جراحی را که هنگام عمل مصرف می شوند خشک و تر توزین کنید. یک ترازوی عقربه ای برحسب گرم درجه بندی گردیده کاملا مطلوب و ارزان است. اگر مایع آسیت وجوددارد برای جایگزینی حجم از دست رفته می توان از کولوئیدها به پاسخ بیمار به یک باره از دست دادن مایعات بستگی خواهد داشت. سقوط فشارخون یا تاکیکاردی ناگهانی انفوزیون سریع آلبومین یا پلاسمای منجمد تازه را می طلبد. وقتی مایعات شستشو مصرف می گردند باید از پرستار دستیار خواست که مقدار مایعات مصرف شده را یادداشت کند تا آن را از خون و پروتئین از دست رفته کم کند.
جایگزینی خون در نوزادان باید میلی لیتر در ازای میلی لیتر باشد. نوزادان کمبود حجم را خوب تحمل نمی کنند. کودکان بزرگتر و بزرگسال بسته به هماتوکریت قبل از آنها، نیازمند جایگزینی خون کامل هستند وقتی که ۲۰-۱۵ درصد از حجم خونشان از دست برود.
حجم خون را می توان به صورت تقریبی با ضرب کردن وزن بدن بر حسب کیلوگرم در عدد ۷۵ محاسبه کرد.
بیماری که نسبت به سن خود هماتوکریت کمی دارد ممکن است علاوه بر خون جایگزینی اتلافهای حاد، به سلول ها خونی هم احتیاج داشته باشد.
بهتر است همه کمبودهای خونی را حداقل ۲۴ ساعت قبل از عمل برطرف کرد تا در روز عمل این امر تطبیق قلبی عروقی را تحت شرایط مطلوب ممکن سازد.
انتقال خون کلان
انتقال خون کلان را می توان به این صورت بیان کرد که اگر بیماری در کمتر از ۲۴ ساعت بیش از نصف حجم خون محاسبه شده خود را دریافت دارد انتقال خون کلان انجام گردیده است. خون از دست رفته را می توان با خون کامل یا اجزای کامل جایگرین کرد. اجزای خون به صورت آماده های تازه منجمد و گویچه های سرخ شسته شده در دسترس هستند و این مزیت را دارند که نیازهای اختصاصی بیمار را برطرف می کنند.
خون CPD ( سیترات، فسفات، دکستروز) شایعترین فرم خون در دسترس می باشد. ولی این عیب را دارد که اجزای آن با گذشت زمان فرسوده می گردند. بنابراین مصرف مقادیر زیاد خون کامل نگهداری شده ممکن است عیوب انعقادی ایجادکند و ظرفیت حمل اکسیژن گویچه های سرخ را تغییر دهد. بهتراست که بعد از مصرف ۵-۴ واحد خون CPD یک واحد پلاسمای تازه منجمد یا خون کامل تازه منجمد شده مصرف شود، مصرف اجزای خون، از شیوع واکنشهای انتقال خون، از طریق حذف کردن گویچه های سفید که علت شایع واکنشهای خفیف انتقال خون هستند می کاهد. پلاسمای تازه منجمد همه عناصر لخته شدن خون، بجز پلاکت ها را دارد. بعد از انتقال ۳۰-۲۰ واحد خون، از بانک خون، ترومبوسیتوپنی رخ می دهد. شمارش پلاکت باید بعد از هر ۱۵ واحد خون که جایگزین می گردد. انجام شود خون تازه تا پنج ساعت پلاکت های زنده ماندنی با غلظت کافی را در بردارد. بعد از ۴۸ ساعت فقط ۲% پلاکت ها زنده هستند.
عوامل انعقادی V و VII در خون ACD (اسید، سیترات، دکستروز) کاهش می یابند. بعد از ۲۱ روز عامل V فقط تا ۲۰% مقدار طبیعی در خون وجود دارد. عامل VII بعد از ۲۱ روز تا ۵۰ % غلظت طبیعی در خون وجود دارد. برای کفایت انعقاد سطح عامل V نباید کمتر از ۵% طبیعی و سطح عامل VIII نباید کمتر از ۲۰% طبیعی باشد.
عامل های انعقادی می توانند به وسیله ترومای بافتی و اختلالات انعقادی حاد منصرف شوند. PTT (آزمون ترومبوپلاستین جزئی) عاملهای Vو VII را اندازه گیری می کند و باید به عنوان هشداردهنده برای تعیین احتیاج به عاملهای فوق به کار رود.
سیترات موجود درخون بانک می تواند قبل از اینکه سطح سرمی کلسیم سقوط کند. با سرعت انفوزیون ۵۰۰ میلی لیتر در هر ۵ دقیقه متابولیزه شود. درشوک و بیماریهای کبدی سرعت متابولیزه شدت سیترات کم می شود. برای خنثی کردن مسمومیت با سیترات، کلسیم باید تجویز شود، نباید با سرعتی بیشتر از ۱۰۰ میلی گرم در ۵ دقیقه داده شود.
خون ذخیره شده سطح بالای پتاسیم را دارد و اگر تغییرات ECG ثانویه به افزایش سطح پتاسیم سرم رخ دهند. با تجویز یک واحد انسولین معمولی به ازای هر گرم دکستروز در آب، می توان این تغییرات را درمان کرد. یک روش جانشین، مصرف فوروزماید یا اتاکرینیک اسید است. در صورتی که کارکرد کلیوی وجود داشته باشد ممکن است اتلاف آب و کولاپس قلبی عروقی ثانویه به هیپوولمی ناگهانی ناشی از دیورز شدید، مصرف این داروها رخ دهد. برای جلوگیری از وقوع این امر باید مایعات زیاد تجویز کرد. خون ذخیره شده حاوی بقایای سلولی است و ریه ها با لایه Filter فیزیولوژیک برای این بقایا هستند. برای جلوگیری از نشانگان ریه شوک زده، باید خون از ورای فیلتر (با لایه) غشایی با سوراخهای خیلی ریز عبور داده شود.
هیپوترمی ناشی از تزریق سریع مقادیر زیادی خون سرد ذخیره شده در یک مدت کوتاه می تواند آریتمی شدید قلبی تولید کند. برای جلوگیری از آن، خون را باید از یک گرم کننده عبور داد. یک روش ساده و ارزان افزودن مارپیچ گرم کننده خون به مجموعه وریدی است. مارپیچ را در یک سطل قرار دهید بعد آب گرم ۳۸-۲۷ درجه سانتی گراد اضافه کنید. دمای آب را می توان با یک دماسنج اندازه گیری کرد.
بیمارانی که نارسایی کلیوی شناخته شده دارند یا آنها یی که دیالیز می شوند باید با مشورت متخصص کلیه درمان شوند. بیمارانی که نارسایی کلیوی مزمن دارند جیره آب خود را می دانند. مایع درمانی آنها باید مطابق نیازهای معمولی و اتلاف محاسبه شده آنها انجام گیرد . به مایعات آنها پتاسیم اضافه نکنید. مگر اینکه متخصص کلیه خودشان تجویز کرده باشد.
[۱]-Intra Cellular Fluid
[۲]-Extra Cellular Fluid
[۳]-Homeostasis
[۴]-Fluid volume Deficit
[۵]-Fluid Volume Excess